به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای نگهبان، امیر لهراسبی کارشناس مسائل حقوقی در یادداشتی اختصاصی به موضوع " شورای نگهبان بر طلیعه صیانت از تعهدات بینالمللی ملت " پرداخت.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
صیانت از ملت در برابر قرارداد و تعهداتی که به تضییع منافع ملی کشور منجر شود، اساساً مستلزم وقوف بر جملگی مولفههایی است که در حوزههای متعدد حقوق بینالملل، دولتی را وادار به تاراج گذاردن مصالح و سرمایه خود میگرداند. امروزه به واسطه فضای درهم تنیده جامعه بینالمللی، سازوکارهای رقمزننده تعدی به حقوق ملتها، در حال فزونی است و پیشنیاز اصلی تضمین این حق، درک طریق و منهجی است که به تدریج دولتی را خواسته یا ناخواسته در این ورطه زیانآور قرار میدهد.
در این فرآیند هویت اسلامی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران بر اساس شریعت و قانون اساسی به عنوان مبنای خدشهناپذیر حاکمیت ملت ایران، ضامن پاسداری از منافع برخاسته از پیوند متقابل میان نظام داخلی ایران با جامعه بینالملل است که ایران را در موضع انعقاد و ایفاء معاهدات و موافقتنامههای بینالمللی قرار میدهد. ثنویت میان الزامات بینالمللی نشأتگرفته از اینگونه قراردادها با شرع و قانون اساسی، رسالت خطیری را در پاسداری از حقی که ذکر شد، پیشروی نهاد دادرس اساسی کشور قرار میدهد که در هیچ برهه و زمان قابل مماشات نخواهد بود.
بر این اساس اهمیت نظرات شورای نگهبان به مراتب در جایگاهی فراتر از یک تصمیم داخلی قرار دارد که به تدوین و سلوک سیاست خارجی کشور میانجامد و دارای نفوذی فراملی است. از این رو ایرادات شورای نگهبان که بعضاً در سیاق حق شرط در موافقتنامههای بینالمللی چندجانبه نمود پیدا میکنند از جمله مصادیق ایفای نقش این شورا در وضع رویههای بینالمللی(پذیرفتهشده) نزد کشورهای جهان است. در این خصوص میتوان به نظر شورای نگهبان در لايحه الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون حقوق كودك اشاره داشت که خود را در قید تحدید تعهد ایران در قبال عضویت در این کنوانسیون جلوهگر ساخت و پیامدهای قابل توجهی را برای کشورهای جهان در پی داشت.[1]
شورای نگهبان اما به منظور اتقان استدلال حقوقی خود و حسن صیانت از اصول قانون اساسی، از استناد به قواعد پذیرفتهشدهای از حقوق بینالملل در نظرات بسیار مهم خود حذری نداشته و کارآمدی و اعتبار نظرات این شورا را بیش از پیش در صحنه داخلی و بینالمللی محرز و معلوم داشته است.
نظرات شورای نگهبان در لايحه الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون بينالمللي مقابله با تأمين مالي تروريسم(CFT) و لایحه الحاق دولت به كنوانسيون محو كلّيه اشكال تبعيض عليه زنان، خود به وضوح ادلهای مبرهن از مناط صحیح این شورا در بررسی مصوباتی است که به دلیل جوانب مستتر در بطن مفاهیم حقوق بینالملل، تشخیص آن را به غایت غامض و دشوار می کرده است. شورای نگهبان در طی دو مصوبه فوقالذکر تبصره مقرر در ماده واحده(قید تحدید تعهد) را از آن جهت که مفاد آن خلاف مقتضای ذات عقد است[2] و با تصمیم مخالف اغلب دولتهای عضو کنوانسیون همراه میشود، مورد پذیرش واقع نساخت و جواز تصویب اسناد مزبور را صادر نکرد و علیرغم اصرار مجلس نیز، تاکنون توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب نرسیده است.
لذا از جمله وجوه ممیزی که نهاد دادرس اساسی ایران را از سایر نهادهای مشابه دیگر متمایز میگرداند، اصالت استنادی است که نقاط عطف تصمیمگیری شورای نگهبان را میسازد. ادراک و فقاهت شورای نگهبان در بررسی لايحه موافقتنامه پاريس که طی آن ارائه سند مشاركت تعيين شده ملي را لازم دانست، نقش غیرقابل انکار این شورا را بر صیانت از منافع کشور بازگو کرد. همه آنچه که اساس تعهد دولتها به موافقتنامه پاریس را شامل میشد، برنامهای است که ذیل عنوان سند مشاركت تعيين شده ملي قابل تعریف است و تعهد اصلی دولتها راجع به چگونگی و میزان کاهش گازهای گلخانهای را دربر میگیرد. به یقین فقدان اطلاع از مفاد این سند و عدم ارائه آن نزد شورای نگهبان، هرگونه تصمیمگیری در خصوص تصویب یا عدم تصویب به موافقتنامه مذکور را بیمعنی میسازد که با وقوف شورای نگهبان بر مضامین تعهدساز مغفول در این موافقتنامه، از تحمیل خسارت سنگین بر اقتصاد کشور ممانعت به عمل آورده شد.
همچنین تعمق و امعاننظر تخصصی شورای نگهبان در تطابق متن اصلی معاهدات با نسخ ترجمه آن، جلوهای دیگر از عملکرد دقیق، منطقی و متتبعانه این شورا در طی 42 سال گذشته است که کمتر بدان پرداخته شده است. به عنوان مثال شورای نگهبان در ذیل بررسی لايحه الحاق دولت به كنوانسيون سازمان ملل متحد براي مبارزه با جرايم سازمان يافته فراملي(پالرمو)، به دقت از وجود اشتباهی محرز در ترجمه عبارات «دولت درخواست كننده» و «دولت درخواستشونده» پیبرد که ارکانی همچون قوای مقننه و مجریه از تشخیص آن بازمانده بودند.
در پایان جلوه مشهود پیوند متقابل ایران با جامعه بینالمللی، در طنین نظرات و تصمیمات شورای نگهبان قابل مشاهده است که با مداقه در نظریات اخیر، می توان بر ایفاء مطلوب رسالت از پیش تعیینشده این شورا صحه گذارد. بنابراین آنچه که نظرات شورای نگهبان را از استطاعت لازم جهت تضمین منافع حیاتی کشور در ابعاد ملی و فراملی قرار میدهد، مواجهه کارآمد و نافذ این شورا با بسیاری از تحولات و مسائل مستحدثه حقوق بینالملل است که به صیانت و محارست از منافع کشور منجر شده است.
--------------------
[1] به موجب حق شرط جمهوری اسلامی ایران در این کنوانسیون، کنش و واکنشهای متعددی در سطح جامعه بینالمللی میان دولتهایی از جمله فنلاند، آلمان، ایرلند، هلند، نروژ، پرتغال، سوئد، اتریش و ایتالیا شکل گرفت که به تکوین رویه بین المللی ایران در مورد این کنوانسوین منجر شد.
[2] ماده 19 معاهده 1969 وین در خصوص حقوق معاهدات که فارغ از جمبه قراردادی آن از اصول پذیرفته شده حقوق بینالملل عمومی است، به صراحت اعمال حق شرط را در موارد مغایر با هدف و منظور معاهده، باطل میداند.