عالم دینی هنگامی می تواند به رسالت خود عمل کند که از این ویژگی محروم نباشد؛ وگرنه در پیچ و خم زندگی روزگار و بر اثر گرد و غبار فتنه و شبهه راه گم می کند و اگر دانش او خسارت بار نباشد ، سودی هم نخواهد داشت . امام صادق علیه السلام می فرماید عالم به زمانه است که مورد هجوم اشتباهات قرار نمیگیرد.
اگر تاریخ زندگی مطهری و سرنوشت او را با همراهان و همپایه های علمی او مقایسه کنیم به روشنی صدق این گفته پیشوای ششم را مشاهده می کنیم . آنان که نه تنها خود را در علم رسمی کمتر از مطهری نمیدانستند که در ظاهر بروز و ظهور بیشتری هم داشتند، نتوانستند در نهایت دردی از مردم خود را درمان کنند ؛ اگر نگوییم خود دردی دیگر شدند افزون بر انبوه دردهای جامعه؛ چرا که بالاخره راه گم کردند و دیگران را نیز گمراه . عالم باید حاضر در زمانه باشد و اصولا مفهوم اجتهاد همین است و علت تقلید از مجتهد زنده نیز همین .
مطهری می گوید شرط زنده بودن مرجع تقلید برای آن است که بتواند درد روز خود را بشناسد و با استفاده از دانش خویش درمانی متناسب برای مردم خود بیابد ؛ وگرنه شیخ انصاری ( مثلاً ) اعلم از همه عالمان است . چرا از او تقلید نکنیم؟! ( مجموعه آثار ، ج 20، ص 180)
مطهری خود چنین بود و مانند طبیبی حاذق به دنبال شناخت درد و یافتن درمان جامعه بود. ایشان در همان حال که به شدت نسبت به اصول و ارزش های دینی پای بند بود ، با نگاهی ژرف و بیانی شیوا مهم ترین مشکلات و معضلات زمانه را چاره یابی می کرد و همین است رمز ماندگاری و راز موفقیت او در میان همه کسانی که خاستگاهی چون او داشتند.
مطهری مصداق نوآوری دانش دینی و شکوفایی استعداد ایرانی بود و هنوز هم که چند دهه پرشتاب و نشیب و فراز از چاره اندیشی های او می گذرد ، می توان داروی دردهای اجتماع را از میان آثار او جستجو کرد . در میان همه دردها و به عنوان یک نمونه که اتفاقاً امروزه درخور توجه بیشتر است باید به چیزی اشاره کرد که از نظر وی " خوی قدیمی و بیماری نوظهور ما ایرانی ها " است ؛ " خوی قدیمی ما مداحی و ستایش گری و تملق است (و) بیماری جدید ما که علامت روشنفکری به شمار می رود لکه دار کردن و لجن مال کردن افراد است ( که ) به غلط نامش را انتقاد گذاشته ایم." ( مجموعه آثار ، ج 20 ، ص 148)
ایشان که بی تردید در آزاد اندیشی و آزادی خواهی مثال زدنی هستند ، وجود فضای نقد را لازمه شکوفایی استعدادها ، درمان کژی ها و اعتلای ملت ها می دانند و تصریح می کنند که حتی تجربه هم ثابت کرده است که پیشرفت اسلام و تعالیم آن نیز همیشه در زمان هایی بوده است که آزادی رواج بیشتری داشته است ( پیرامون انقلاب اسلامی ، ص 63 ).
در عین حال ممکن است دو گروه این داروی شفا بخش را به سم مهلک تبدیل کنند؛ یکی مداحان و متملق هایی که برای بهره مندی بیشتر از قدرت و ثروت ، ذهن و دل آنان را گمراه و مغرور می کنند و دیگری هتاکان و حاسدانی که برای فرو نشاندن بغض های فروخفته و به اسم نقد، پرده دری می کنند و البته نتیجه کار هر دو یکی است؛ انسداد باب گفتگو ورشد!
برای همین است که به عقیده مطهری " در عین آنکه آن خوی قدیم و این بیماری جدید به ظاهر معکوس یکدیگر می باشند ، از یک اصل و یک ریشه سرچشمه می گیرند و آن گزافه گویی و هوایی سخن گفتن و مصلحت اجتماع را از نظر نگرفتن است. " ( مجموعه آثار ، ج 20 ، ص 148).
این دو گروه هر دو مانع شناخت دردها و حل مشکلات جامعه هستند و البته مطهری برای رفع این مانع هم راه حل هایی دارد که از جمله در کتاب شریف سیری در نهج البلاغه می توان به آن دست یافت . سلام خدا بر او و همه شهیدان باد.
(منبع خبرگزاری مهر)