هافبک خوش تکنیکی که عضو حقوقدان شورای نگهبان شد
یادمان مرحوم دکتر حسن فاخری؛ حقوقدان مکتبی
یکم مهرماه سالروز درگذشت حقوقدان اخلاقمدار دکتر حسن فاخری است که به این مناسبت یادمان حقوقدان مکتبی منتشر شد.
آقای دکتر حسن فاخری به تاریخ ۱۳ مرداد سال ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد. ایشان پس از طی دوران تحصیلِ مدرسه، در رشتهی حقوق وارد دانشگاه تهران شده و بعد از فارغالتحصیلی در دادگستری به امور حقوقی و قضایی پرداخت که این کار تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ادامه پیدا میکند.
باشگاه شاهین
همچنین در سنین جوانی در کنار تحصیل به صورت حرفهای به ورزش فوتبال روی آورده و از جمله همراهان مرحوم دکتر عباس اکرامی «پدر فوتبال ایران» در بنیانگذاری و تأسیس باشگاه شاهین در اوائل دههی بیست بود و تمام دوران فوتبالی خود را در این باشگاه گذراند. وی که هافبکی خوش تکنیک بود موفق شد چندی نیز پیراهن تیم ملی فوتبال را به تن کند.
ایستاده از سمت راست: نفر دوم حسن فاخری
دکتر فاخری که چند سالی در دههی ۴۰ و ۳۰ مسئولیت دادگستری خوزستان را بر عهده داشت در سال ۱۳۳۶ و بنا به توصیهی دکتر عباس اکرامی مبادرت به تأسیس باشگاه شاهین اهواز مینماید و تا حدود سال ۱۳۴۴ که به تهران باز میگردد، مدیریت این باشگاه را بر عهده داشته است.
شاهینیان (اعضای باشگاه فوتبال شاهین) که تعهّد، تخلّق و تعلّم، شعار و سرلوحهی سلوکشان بود بنیانی را نهادند که یادگاری جاودانه در کتاب ورزش ایران شد. «مکتب شاهین» که نامی پرآوازه در تاریخ فوتبال ایران میباشد و بزرگان نامآوری همچون مرحوم استاد پرویز دهداری (کاپیتان و مربی شاهین، پرسپولیس و تیم ملی) را در عرصهی اخلاق ورزشی معرفی کرد، یادگار ماندگار پایهگذران خوشنام و اخلاقمداری، چون دکتر حسن فاخری است.
نگاه به نامهایی که در طول سالها در این باشگاه و مکتب مشغول فعالیت بودند نشان میدهد این افراد عموماً از نخبگان و تحصیلکردگان جامعه بودهاند آن هم در زمانهای که کسب دانش و علم آموزی آنچنان گستره و وفوری نداشته است.
دکتر عباس اکرامی در بیان رموز این نامداری و جاودانگی میگوید: «هر کار که بر پایهی عشق، اعتقاد، ایمان و کاردانی و برنامه شروع شده و با استفاده از ابزار و امکانات لازم و وجود صبر و استقامت ادامه یابد قطعاً موفق خواهد شد. باشگاه شاهین با توجه به همین عوامل شکل گرفت و شروع کار بر اساس شوق و انگیزهی خدمت بود. من خودم معلّم بودم، به روحیهی جوانان آشنایی داشتم و معتقد بودم و میدانستم که ترغیب جوانان به ورزش و فعالیتهای بدنی باعث سهلانگاری ایشان در یادگیری نمیشود بلکه بر عکس ایشان را به کسب علم و دانش بر میانگیزد و مصصمتر میکند. ورزش باعث بروز عواطف و احساسات ایشان گردیده و موجب تربیت کامل آنان میشود.
علت دیگر آن بود که کار باشگاه را با همکاری خانوادهها و مدارس شروع کردیم، مسئولان باشگاه با افراد خانواده و مدیران و معلمان در هر کار. در هر مورد، همکار و همراه یکدیگر بودیم و همه، یک چیز میخواستیم و به یک طریق عمل میکردیم. تکلیف بازیکنان روشن بود، مزاحمی نداشتیم و تمام انرژی و وقت خود را صرف تربیت و پرورش بازیکنان میکردیم. انضباط محکم و سنجیده بود و با اعضای باشگاه مانند انسانهای کامل رفتار میشد و موفقیت بازیکنان چشمگیر و در خور ملاحظه بود و این خود موجب انگیزه بیشتر آنان میشد. محیط کار باشگاه برای همه اعم از بازیکن یا مربی رضایت خاطر و شادی به ارمغان میآورد. تعدادی از دوستان مؤثر، به کیفیت کار آگاهی داشتند و از هیچ کمکی دریغ نمیکردند. همکاری، کمک به یکدیگر و رفع نواقص به عنوان یک سرشت در تمامی بازیکنان جا افتاده بود و همه با هم و به خاطر یکدیگر میکوشیدند و همه از این همکاری بهرهمند میشدند. در یکی از تابستانها پس از بررسی کارنامههای تحصیلی معلوم شد که ۲۶ نفر از بازیکنان در یک یا دو درس تجدیدی دارند برای رفع این عیب سازمانی به وجود آمد و زیر نظر دکتر «ابتهاج» و مهندس «حاتمی» برنامهای برای جبران عقب افتادگی به وجود آمد. بر این اساس قرار شد هر کس موضوعی را که میداند به آنکه نمیداند تعلیم بدهد و اشکالات به وسیله سرپرستها و مربیان کلاس برطرف شود. در پایان تابستان همه بدون استثنا قبول و از خانوادههای خود و باشگاه جایزه گرفتند.
علت دیگری که موجب پیشرفت و رونق باشگاه ما شده بود این بود که اعضای اولیه که از لحاظ اخلاق، رفتار و عشق به کار با دقت زیاد انتخاب شده بودند تبدیل به سرمشق تازه واردان بودند. این مسئله محیط باشگاه را سالم و برای تربیت آماده کرده بود. این مسئله برای همه روشن است که در هر جامعهای داشتن نمونه و سرمشق به منظور حفظ و تقویت عزت نفس جوانان از بزرگترین الزامات است.
همکاری بین اعضای باشگاه یکی دیگر از رموز پیشرفت آن بود. همکاری و از خود گذشتگی افراد به جایی رسیده بود که بازیکنان و قهرمانان بلندپایه باشگاه به اصرار از من میخواستند بعضی از جوانان با استعداد را به جای خودشان در مسابقات شرکت دهند. در آستانه انحلال یکی از وظایف قهرمانان شاهین این بود که بکوشند جانشینی برای خود تربیت کنند و از این راه موجب رونق باشگاه خود شوند. هر بازیکن هر چه را میدانست به آنکه آن را نمیدانست میآموخت. نام برخی از بزرگواران باشگاه که در تربیت جوانان سهم بیشتری داشتند چنین است: سیاوش صبا، جلال مفیدی، حسن فاخری، عباس افشین، محمد باقر رضوانی، شاپور حاتمی، حسن رضی، محسن آزاد، نادر افشار نادری، محمود ابتهاج، امیر عراقی، مهندس فیروز پزشکی، امیر آقا حسینی، بهروز یاورزاده، رضا درودیان، هوشنگ زارع، قباد نقش تبریزی، کاظم ستاری، کاظم رحیمی، اردشیر آذرسا و اکبر کیا و تعدادی از پدران مانند دولتی، حکیمی، برگ ریزان، همتی به تربیت نوجوانان مشغولاند و به باشگاه خود کمک میکنند.»
شاهین با سلوک اخلاقی و نیز دارا بودن ریشه و پایگاه گستردهی مردمی، همواره لقمهی گلوگیری برای حکومت پهلوی در عرصهی ورزش بود. از همین رو رژیم ستمشاهی بالاخره نتوانست این باشگاه مردمی را تحمل نموده و با دسیسه چینی و نقشهای از پیش تعیین شده، سر آخر در سال ۱۳۴۶ حکم به انحلال آن داد.
نفر دوم ایستاده از راست: حسن فاخری
گفتنی است بعد از حدود ۲۰ سال و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در سال ۱۳۶۷ باشگاه شاهین مجدداً احیاء شد. در تاریخ ۱۳۶۷/۶/۲۴ و در راستای برآورد کردن آرزوی زنده یاد دکتر عباس اکرامی و جاودانه سازی شاهین، وی کلیه اختیارات قانونی خود را به یک هیات امنای هفده نفری متشکل از بازیکنان اسبق شاهین واگذار کردند. اعضای اولیه این هیئت امنا عبارت بودند از: «مهدی نصیر اوغلی، حاج حسن فاخری، خسرو غفاری، داریوش شهردار، شاپور سرحدی، غلامحسین علامیر، عباس افشین، حسن مدنی، محمود شکیبی، امیر مسعود برومند، امیر عراقی، امیر آقا حسینی، فیروز پزشکی، جواد بهشتی، امیر هوشنگ نیکخواه بهرامی، حسین رضی، قباد نقش تبریزی، این افراد مادامالعمر به عضویت هیات امنا تعیین شدهاند چنان که یکی از اعضای هیئت امنا فوت نماید، یا محجور گردد یا از حقوق اجتماعی محروم گردد بنا بر پیشنهاد سه نفر از اعضای هیئت امنا یکی دیگر از اعضای قدیمی باشگاه با تصویب دو سوم از اعضای هیات امنا به عضویت هیات امنا انتخاب خواهند شد.» همچنین آقای دکتر حسن فاخری چند سالی را نیز ریاست هیأت امنای باشگاه شاهین بر عهده گرفت.
در مسیر انقلاب
آقای فاخری با دارا بودن خانواده و پیشینهی به شدت مذهبی در سالهای دهه ۵۰ و ۴۰ و در کوران مبارزات ملت مسلمان ایران، جذب نهضت امام (ره) شده و فعالیتهای انقلابی را پیشهی خود میکند. وی که از مؤسسان و فعالان انجمن اسلامی دادگستری در قبل از انقلاب بود، در بحبوحهی پیروزی انقلاب در هماهنگسازی محیط دادگستریها با نظام نوپای اسلامی تلاشهای بسیاری نموده و نقش مؤثری ایفا کرد.
پس از انقلاب
آقای دکتر فاخری پس از پیروزی انقلاب به خدمت نظام اسلامی درآمده و در مناصب حساس حقوقی و قضایی از جمله معاون اولی دادستان کل کشور، دادیاری دیوان عالی کشور، مستشاری دیوان عالی کشور، ریاست شعبه پنجم دیوان عالی کشور و ریاست ادارهی عفو و بخشودگی دادگستری منشأ خدمات شایانی گردید.
شورای نگهبان
آقای فاخری دو دوره و مجموعاً ۱۲ سال از سیام تیرماه ۱۳۶۲ تا بیست و پنجم تیرماه ۱۳۷۴ عضو حقوقدان شورای نگهبان نیز بوده است. وی در تیرماه سال ۱۳۶۲ که سمت معاون اولی دادستان کل کشور را بر عهده داشت از سوی شورای عالی قضایی به همراه هشت حقوقدان از جمله آقایان محمود فهیمی، یوسف ایزدیان، غلامحسین صادقی قهاری، خسرو بیژنی، سیدجلالالدین مدنی کرمانی، محمدمهدی خاکپور، حسین دادگر و قاسم پروند، جهت انتخاب سه حقوقدان شورای نگهبان به مجلس اول شورای اسلامی معرفی گردید.
از سمت چپ: دکتر حسن فاخری، دکتر خسرو بیژنی، دکتر علی آراد، دکتر حسین مهرپور، دکتر سیدجلال الدین مدنی و دکتر محمد صالحی
۲۵ تیر ماه سال ۱۳۶۲ مصادف بود با زمان تغییر نیمی از اعضای شورای نگهبان؛ چه آنکه بر اساس اصل ۹۲ قانون اساسی: «اعضای شورای نگهبان برای مدت شش سال انتخاب میشوند، ولی در نخستین دوره پس از گذشتن سه سال، نیمی از اعضای هر گروه به قید قرعه تغییر مییابند و اعضای تازهای به جای آنها انتخاب میشوند.» با توجه به قرعهی به عمل آمده، از حقوقدانان، عضویت آقایان: مهدی هادوی، محسن هادوی و گودرز افتخار جهرمی به پایان میرسد.
در جلسهی مورخ ۱۳۶۲/۰۴/۳۰ دورهی اول مجلس شورای اسلامی، انتخاب سه حقوقدان از بین نُه حقوقدان معرفیشده جهت عضویت در شورای نگهبان در دستور کار مجلس قرار میگیرد؛ که پس از رأیگیری، آقای حسن فاخری به همراه آقایان خسرو بیژنی و سیّدجلالالدین مدنی کرمانی حائز اکثریت آراء شده و به عضویت شورای نگهبان در میآیند.
ایستاده از چپ: دکتر حسن فاخری، دکتر سیدجلال الدین مدنی، دکتر خسرو بیژنی، دکتر علی آراد، دکتر حسین مهرپور و دکتر محمد صالحی
نشسته از راست: حضرات آیات محمد محمدی گیلانی، محمد مومن، لطف الله صافی گلپایگانی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی و محمد امامی کاشانی
نخستین دورهی عضویت آقای فاخری در شورای نگهبان در تاریخ ۱۳۶۸/۰۴/۲۵ به پایان رسید و مجدداً به همراه پنج حقوقدان دیگر آقایان حسن حبیبی، احمد علیزاده، حسین شایگان، محمود فهیمی و حسین دادگر، از سوی آیتالله محمد یزدی رئیس وقت قوهی قضائیه، جهت عضویت در شورای نگهبان به سومین دورهی مجلس شورای اسلامی معرفی شد و در جلسهی مورخ ۱۳۶۸/۰۴/۲۵ نمایندگان با اعتماد دوباره آقای حسن فاخری را به همراه آقایان حسن حبیبی و احمد علیزاده به عنوان عضو حقوقدان شورای نگهبان برگزیدند.
از سمت راست: دکتر حسن فاخری، دکتر سیدجلال الدین مدنی، دکتر حسین مهرپور، آیتالله محمد مؤمن، آیتالله محمد امامی کاشانی، آیتالله احمد جنتی، آیتالله ابوالقاسم خزعلی، آیتالله محمد محمدی گیلانی، دکتر محمد صالحی، آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی، دکتر خسرو بیژنی و دکتر علی آراد
پس از پایان این دوره در تیرماه ۱۳۷۴، ایشان مجدداً برای عضویت در شورای نگهبان از سوی آیتالله محمد یزدی به چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی معرفی شده که اینبار در جلسهی مورخ ۱۳۷۴/۰۴/۲۱ موفق به کسب اکثریت آراء نگردیدند. آیتالله محمد یزدی رئیس وقت قوهی قضائیه سه سال بعد و در تیرماه ۱۳۷۷ بار دیگر آقای فاخری را جهت عضویت در شورای نگهبان به مجلس معرفی میکنند که در این نوبت نیز و پس از رأیگیری در جلسهی مورخ ۱۳۷۷/۰۴/۱۷ دورهی پنجم مجلس شورای اسلامی موفق به کسب رأی لازم از نمایندگان نمیشوند. ایشان در سالهای پس از خدمت در شورای نگهبان به عنوان یک قاضی خوشنام و عالیرتبه در قوه قضائیه و دیوان عالی کشور منشأ خدمات قابل توجهی شده و میراث گرانبهایی در این زمینه از خود بر جای گذاشت.
سرانجام این عنصر مؤثر و خدمتگزار پس از عمری اخلاق مداری، تلاش و مجاهدت در راه اعتلای نظام اسلامی در اول مهرماه ۱۳۹۵ بعد از سپری کردن دورهی بیماری جان به جان آفرین تسلیم نموده و به دیار باقی شتافت.
یادش گرامی و روحش شاد باد.
انتهای پیام/