فراز و فرود مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری؛
انتخابات هشتم؛ کاهش مشارکت با طعم توسعه سیاسی
«انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری» در ۱۸ خرداد سال ۱۳۸۰ ه.ش برگزار شد مجددا با افت مشارکت و البته افزایش گستره رقابت مواجه بودیم.
مقدمه: «انتخابات هشتمین دوره ریاستجمهوری» در ۱۸ خرداد سال ۱۳۸۰ ه.ش برگزار شد مجددا با افت مشارکت و البته افزایش گستره رقابت مواجه بودیم.
در این انتخابات، برای اولین بار میزان آرای یک رئیس جمهور پس از چهار سال، اندکی افزایش یافت اما با وجود شعار «توسعه سیاسی» طی یک دوره چهارساله، در عمل با کاهش ۱۳ درصدی حضور مردم در پای صندوقهای رأی پروژه دولت برای افزایش مشارکت عمومی ناکام ماند.
فرآیند ورود به رقابتها
دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی در حالی سپری شد که دولت تحقق جامعه مدنی و گذر جامعه از سنت به مدرنیته را تکلیف خود می دانست وبا تکرار مداوم شعار «مردمسالاری»، توسعه سیاسی را لازمه هر گونه رشد و توسعه در ایران اسلامی تلقی می کرد.
درهمین راستا، دولت رأساً به جای توجه به مسائل عمومی جامعه، رونق اقتصادی ، اشتغال، مهار تورم و... به تأسیس حزب همت گماشت و چند حزب دولتساخته راباحمایت مالی از بیت المال عمومی به راه انداخت. احزابی مانند حزب مشارکت که در سالها بعد عملاً رو در روی «جمهوریت» ایستادند و با برگزاری انتخابات مجلس هفتم و نتایج آرای مردم در انتخابات یازدهم به ستیز برخواستند.
اما نخستین علائم شکست فراگیر پروژه توسعه سیاسی، در پایان دولت نخست آقای خاتمی نمایان شد.
برای حضور درانتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری، برای نخستین بار، تعداد داوطلبان به رقم نجومی رسید.به طوری که طی آن ۸۱۴ نفر به عنوان داوطلب ثبت نام کردند. پس از تفکیک اسامی آنان مشخص شد، تعداد قابل توجهی از آنان مدارک و مستدات کافی برای ثبت نام ارائه ندادهاند ومیزان واقعی ثبت نام کنندگان ۷۵۳ نفر بود.
شورای نگهبان پس از بررسی پرونده داوطلبان،۱۰ نفر شامل آقایان محمد خاتمی، احمد توکلی، علی شمخانی، عبدالله جاسبی، حسن غفوری فرد، منصور رضوی، شهاب الدین صدر، علی فلاحیان، مصطفی هاشمیطبا و سید محمود مصطفوی کاشانی را واجد صلاحیت تشخیص داد.
نتایج انتخابات
در این انتخابات از ۴۲ میلیون و ۱۷۰ هزار و ۲۳۰ نفر واجد شرایط رای دادن، حدود ۲۸ میلیون و ۱۵۵ هزار و ۱۹ رأی (نزدیک به ۶۷ درصد واجدان شرایط) به صندوقها ریخته شد و آقای خاتمی با کسب بیش از ۲۱ میلیون رأی مجدداً به عنوان رییس جمهور برگزیده شد. رقیب اصلی او در این انتخابات آقای احمد توکلی بود که بیش از ۴ میلیون رأی کسب کرد.
تحلیل نتایج آراء
در انتخابات ریاست جمهوری هشتم، برای نخستین بار تعداد واجدان شرایط رأی دادن از مرز ۴۰ میلیون نفر گذشت و به عدد ۴۲ میلیون و ۱۷۰ هزار و ۲۳۰ نفر رسید. پیش از آن در انتخابات هفتم (۱۳۷۶) تعداد واجدان شرایط رأی دادن ۳۶ میلیون و ۵۲۵ هزار و ۵۷۴ نفر بودند. به بیان دیگر بر تعداد واجدان شرایط رآی دادن بیش از ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر افزوده شده بود. این اتفاق نشان دهنده انتقال موج موالید دهه ۱۳۶۰، به سن حق رأی بود.
با این حال تعداد رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری هشتم، به نسبت انتخابات هفتم (۱۳۷۶) کاهش محسوسی داشت. در حالی که در انتخابات هفتم ۲۹ میلیون و ۸۶ هزار و ۶۵۸ نفر رأی (بیش از ۷۹ درصد واجدان شرایط) داده بودند، در انتخابات هشتم (۱۳۸۰) این رقم به ۲۸ میلیون و ۱۵۵ هزار و ۱۹ رأی (کمتر از ۶۷ درصد واجدان شرایط) رسیده بود. به بیان دیگر مشارکت از انتخابات هفتم تا هشتم ۱۳ درصد کاهش یافته بود.
از منظر گستره و شدت رقابت نیز در این انتخابات، اتفاق شگفتی افتاد. در این انتخابات برای نخستین بار پس از اولین انتخابات ریاستجمهوری (۱۳۵۸)، تعداد داوطلبان به ۱۰ نفر رسید. نکته قابل توجه آنکه سه نفر از رقبا (خاتمی؛ رئیس جمهور، شمخانی؛ وزیر دفاع، هاشمی طبا؛ رئیس سازمان تربیت بدنی) عضو هیأت دولت بودند.
با این وصف، آقای خاتمی پس از یک دوره ریاستجمهوری توانست درصد محبوبیت خود را بالاتر نشان دهد. زیرا در انتخابات هفتم (۱۳۷۶) حدود ۶۹ درصد آراء را کسب کرده بود. اما در انتخابات هشتم (۱۳۸۰) نزدیک به ۷۷ درصد آراء را از آن خود کرد. با این حال، رقابت اصلی بین آقایان خاتمی و توکلی برقرار بود. آقای توکلی با کسب ۴ میلیون و ۶۳۶ هزار و ۳۷۲ رأی (۱۶ درصد آراء) مانند انتخابات ششم که رقیب اصلی آقای هاشمی بود، همچنان خود را در باشگاه آرای ۴ میلیون حفظ کرد. آخرین رقیب آقای خاتمی، معاون او هاشمی طبا بود که با کسب ۷۲ هزار رأی نفر آخر شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم دومین دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، ضمن نقد «توسعه سیاسی» بر مبنای «لیبرال دموکراسی» فرمودند:
«در منطق اسلام، اداره امور مردم و جامعه، با هدایت انوار قرآنی و احکام الهی است. در قوانین آسمانی و الهی قرآن، برای مردم شأن و ارج معیّن شده است؛ مردم هستند که انتخاب میکنند و سرنوشت اداره کشور را به دست میگیرند. این مردمسالاری، راقیترین نوع مردمسالاریای است که امروز دنیا شاهد آن است؛ زیرا مردمسالاری در چارچوب احکام و هدایت الهی است... در نظام اسلامی - یعنی مردمسالاری دینی - مردم انتخاب میکنند، تصمیم میگیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمیشود. نکته اصلی در مردم سالاری دینی این است. این هدیه انقلاب اسلامی به ملت ایران است. این تجربه جدید و جوانی است؛ اما تجربه قابل تأمّل و پیگیری و قابل تقلیدی است برای همه کسانی که دلشان برای فضیلتها و جامعه پاک و پاکیزه انسانی میتپد...»
و به دولت جدید توصیه کردند: «... رئیس جمهور و یکایک اعضای تصمیمگیر در این نظام، مسؤولند. اعتبار آنها عبارت از این است که به وظیفه خود در مقابل خدا، مردم و قانون اساسی عمل کنند. در نظام اسلامی، اعتبار همه مسؤولان به این است که خود را کمربسته دین خدا و مجری قوانین و متعهّد به قانون اساسی بدانند. مردم این را میخواهند و انتخاب کردهاند. اگر کسی قدم را کج بگذارد و از این راه منحرف شود - چه رهبری باشد، چه رئیس جمهور باشد و چه دیگر مسؤولان - قبل از آن که ساز و کار اجرایی برای کنار گذاشتن آنها به کار بیفتد؛ چون فاقد شرط میشوند، خودشان منعزل و کنار رفتهاند. بنابراین مسؤولیت، سنگین است.»
منبع:خبرگزاری ایرنا