محمد مهدی شیرمحمدی
یکم: سرمایه اجتماعی
انتخابات، فرصتی برای تجمیع «سرمایه اجتماعی» است. نظامهای مردمسالار میکوشند از این فرصت به بهترین وجه برای تثبیت نظام سیاسی، افزایش عمق اجتماعی، تبیین عمومی اهداف و برنامههای خود و... استفاده کنند.
در جمهوری اسلامی که یک نظام مردمسالار دینی مبتنی بر پیوند «امت- امامت» است، البته انتخابات تنها یکی از فرصتها برای تجمیع «سرمایه اجتماعی» است. سفرهای استانی مسؤولان عالی نظام و همنشینی صمیمانه با مردم، برگزاری راهپیماییها و اجتماعات باشکوه مانند 22بهمن و روز قدس و حتی اقامه مجالس سوگواری برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و یا جشن و سرور در اعیاد غدیر و فطر، جلوههای دیگری از افزودن به «سرمایه اجتماعی» در ایران اسلامی است. برای پیرایش انتخابات از آلایشهای ناپسند و بداخلاقیها و آراستن آن به جلوههای اخلاقی و تبدیل آن به یک فرصت همانند اجتماعات باشکوه آیینی، باید اقدامهای قانونی و فرهنگی مناسبی صورت گیرد. نباید با این توجیه که در راهپیماییها و اجتماعات آیینی، «سرمایه اجتماعی» کشور فزونی میگیرد از مسأله مهم انتخابات غفلت شود.
رهبر فرزانه انقلاب در اجتماع باشکوه و نوروزی حرم رضوی در آستانه انتخابات88 فرمودند: «انتخابات، سرمایهگذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایه سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید... آرای یکایک شما مردم، سهمى است از همان سرمایهگذارى و سپردهگذارى... هر رأیى که شما در صندوق مىاندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأى هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد... دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند...»
دوم: بداخلاقی
بداخلاقیهای انتخاباتی عارضهای است که جلوههای آن در همه نظامهای انتخاباتی دیده میشود. اما بروز چنین پدیدهای در مصاف سیاسی رقیبان، دور از شأن ملت بزرگ و با فرهنگ ایران اسلامی است. این عارضه متأسفانه در سالهای اخیر رو به فزونی گرفت و با زیادهخواهی فراقانونی گروهی ، انتخابات باشکوه و نصابآفرین88 را تحتتأثیر قرار داد و کام مردم را تلخ کرد.
نقطه آغازین این بداخلاقی، ورود زودهنگام به منازعات انتخاباتی است. درحالی که قانون انتخاباتی زمانبندی معینی برای ثبتنام داوطلبان، بررسی صلاحیت آنان و در نهایت تبلیغات و رأیگیری از مردم دارد، ماهها زودتر برخی افراد و گروهها وارد مصاف انتخاباتی شدهاند. در ایام ماه رمضان، عدهای از آنها بیاعتنا به سفره ضیافت الهی، با انتشار گفتوگوها و تصاویر انتخاباتی چنان وارد صحنه شدند که گویی خود را نه در این ماه مبارک، بلکه در ایام تبلیغات انتخاباتی میبینند. هیچ بعید نیست آنان تا ماهها بعد از انتخابات92 نیز این وقتنشناسی را ادامه دهند. چنانکه پس از انتخابات88 آنقدر پیگیر مدعیات غیرقانونی خود شدند که عملاً صحنه انتخابات را از کارزار رقبای سیاسی، به مصاف با نظام تبدیل کردند.
سوم: توجیه و درشتگویی
اغلب کسانی که برای ورود به صحنه انتخابات شتاب گرفتهاند، با طرح چند گزاره، این ورود زودهنگام را توجیه میکنند. ادعاهای آنان این چند گزاره است؛ «شرایط کشور بحرانی است.»، «این بحران بر گُرده مردم سنگینی میکند.»، «بحران ناشی از سوء مدیریت دولت است.»، « برای مهار بحران باید دولت تغییر کند.»، «برای این تغییر باید عجله کرد.»
این ادعاها از اساس دروغ و استدلالهای آن سست است. حتی دشمنان انقلاب اسلامی نیز ادعا ندارند جمهوری اسلامی ایران در شرایط بحرانی قرار دارد؛ اما این طیف با درشتگویی و اغراق نسبت به مشکلات موجود میکوشند فضایی را در کشور ایجاد کنند که تنها موجبات خشنودی دشمن را فراهم میسازد. کار آنان در این داستانپردازی شبیه تبدیل کردن قصه «گرگ نزدیک چاه یوسف(ع) را نخورد.» به «شغال روی مناره یوسف(ع) را خورد.» است!
واقعیت این است که نه شرایط کشور بحرانی است و نه تمام مشکلات ناشی از سوء مدیریت دولت است. مدعیان خود نیز کارنامه روشنی دارند و مردم میدانند آنان هم توان مدیریت اوضاع را بهتر از این ندارند.
چهارم: مسیر انحرافی
به خلاف این ادعاها، اساسا شتاب در تغییر دولت و لابد عجله برای پوشیدن کسوت ریاستجمهوری، مغایرت روشنی با رسیدگی به مشکلات مردم دارد. وقتنشناسی همیشه ناپسند است. مانند اینکه در مجلس عزا، بساط عقد پهن کنند. یا در برپایی سوگواری محرم آنقدر شتاب کنند که به عید غدیر هم مُتعرِض شوند. ورود زودهنگام به انتخابات نیز همانند دیگر بداخلاقیها و انحرافها، امری قبیح و مورد سرزنش و پیامدهای آن برای مردم و حتی فعالان سیاسی زیانآور است و موجب کاهش توجه به نیازهای جاری مردم، تدبیر امور جاری، برهم زدن تعادل فکری جامعه و... میگردد. بدیهی است کسانی که داعیه کاهش مشکلات مردم را دارند نباید با ورود زودهنگام به انتخابات بار مشکلات مردم را اضافه کنند.
پنجم: زنگ ورزش
اما پیامدهای این ورود زودهنگام برای فعالان سیاسی و داوطلبان احتمالی محورهای زیر خواهد بود:
- ایجاد سوء تفاهم عمومی نسبت به قدرتطلبی داوطلبان؛
- نفسگیر شدن و فرسایشی شدن حضور در صحنه به دلیل افزایش طول مدت زمان رقابتها؛
- کاهش توجه به برنامهها به دلیل اختصاص فرصتی برای منازعات سیاسی؛
- تحتتأثیر قرار گرفتن برنامهها در برابر منازعات؛
- افزایش هزینههای مالی و اقتصادی برای مدیریت برنامههای انتخاباتی؛
- افزایش هزینه سیاسی و اعتباری برای گردآوری لشکر سیاسی و افزایش هزینههای وعده و وعید و...
سیاستمدار اندیشمند، زنگ «ورزش» را با زنگ «حساب» جابهجا نمیکند؛ زیرا کارنامه خود را خراب خواهد کرد. اکنون وقت برنامهریزی و محاسبه است.
سیاستمدار عاقل با پرهیز از ورود زودهنگام به کارزار انتخاباتی، به محاسبه و تدارک برنامه برای دولت مطلوب خود میپردازد و البته همزمان از بازیگوشی سیاسی کسی که زنگ ورزش را مقدم کرده، برای خالی کردن زیر پای او بهره خواهد برد!
منبع: روزنامه قدس