بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار گروههاى مختلف مردم به مناسبت میلاد باسعادت على بن ابى طالب(ع) 17/ 05/ 85
میلاد مسعود امیر مؤمنان و امام پرهیزگاران و ستارهى درخشان آسمان عدل و انصاف و انسانیت، علىابنابىطالب (علیهالصّلاةوالسّلام)، را به همهى امت اسلامى و به ملت عزیز ایران و بخصوص به شما حضار محترم، که از نقاط مختلف تحمل زحمت کردید و این جلسهى شیرین و باشکوه را تشکیل دادید، تبریک عرض مىکنم. ...
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
میلاد مسعود امیر مؤمنان و امام پرهیزگاران و ستارهى درخشان آسمان عدل و انصاف و انسانیت، علىابنابىطالب (علیهالصّلاةوالسّلام)، را به همهى امت اسلامى و به ملت عزیز ایران و بخصوص به شما حضار محترم، که از نقاط مختلف تحمل زحمت کردید و این جلسهى شیرین و باشکوه را تشکیل دادید، تبریک عرض مىکنم.
محبت به امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) و ارادت به این مرد بزرگ تاریخ بشریت و تاریخ اسلام، نه مخصوص شیعیان است، نه حتى مخصوص به قاطبهى مسلمانان؛ بلکه این چیزى است که آزادگان عالم در آن با مسلمانان شریکند. شما مىبینید که شخصیتهایى که مسلمان هم نیستند، دربارهى این چهرهى درخشان و خورشید تابناک اظهار ارادت مىکنند، کتاب مىنویسند، شعر مىگویند. خیلى خطاست اگر امیرالمؤمنین علىابنابىطالب در بین مسلمانان یک وسیلهى اختلاف قرار بگیرد. آن بزرگوار شخصیتى است که همهى مسلمانان و همهى فرق اسلامى نسبت به او با همهى وجود و با دل و جان، ارادت و محبت مىورزند. این علاقه و محبت از برجستگیها و صفات و خصالى ناشى مىشود که هر انسان منصفى در مقابل این خصال، خاضع است؛ قدر جامع و قدر مشترک، این است.
ایمان مخلصانه، جهاد فداکارانه، ذوب شدن در امرونهى الهى، اطاعت و عبودیت مطلق در مقابل خداوند، بىاعتنایى به زخارف دنیوى و جهات مادى، رحم و انصاف و عدالت نسبت به عموم مردم، نگاه عطوفتآمیز به مظلومان، به ضعیفان، به مستضعفان، ایستادگى و قاطعیت در مقابل دشمنان دین، رفتن به دنبال وظیفه در همهى شرائط و با هر گونه سختى و دشوارى؛ اینها کلمات حکمتآمیزى است که بشر دیروز و امروز و فردا به این کلمات نیازمند است. نهجالبلاغهى امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) درسِ همیشهى بشریت است. این شخصیت ظاهرى امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) است که چشم کوتهبین ما مىتواند آن را ببیند و حس کند و زیبایىهاى آن را ادراک کند. ابعاد معنوى و قدسى و ملکوتى، مخصوص قدیسین و مخصوص صدیقین است، که آنها مىبینند؛ و چشمهاى ما توانایى ندارد که مانند اولیاءاللَّه و بندگان مقرب الهى آنها را درک کنند. امروز سالگرد ولادت یک چنین شخصیتى است و البته عید است.
طلوع هر ستارهیى در آسمان تاریخ بشر براى انسانها یک عید است. ولادت هر یک از برجستگان بشریت، از اولین و آخرین، آن کسانى که راه سعادت را در مقابل مردم باز کردند و در این راه تلاش کردند، یک عید جداگانه براى انسانهاست. این عید براى مسلمین همیشگى است.
ما امروز بعد از گذشت قرنهاى متمادى، با این عید، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم على را بردن، که کافى نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمىکند؛ ما که شخصیتهاى بزرگ تاریخ و پیشوایان دینى و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهاى تاریخى نمىشناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنماىِ قدم به قدمِ زندگىاند. ما چه درسى از اینها مىگیریم؟ این، مهم است. امروز امت اسلامى از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبى اعظم اسلام (صلّىاللَّهعلیهوآله) و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهى چه درسى را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگى باید عمل کند؟ این، مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد.
آنچه مسلم است، این است که اینها مظهر تلاش در راه خدا و دین او بودند. «اشهد انّک جاهدت فى اللَّه حقّ جهاده و عملت بکتابه و اتّبعت سنن نبیه صلى اللَّه علیه و آله»؛ شهادت مىدهیم که او جهادِ در راه خدا را به صورت شایسته انجام داد. این، چیزى است که ما در زیارت امیرالمؤمنین و بقیهى ائمه (علیهمالسّلام) مىخوانیم. این جهاد همیشه بر دوش ما هست. جهاد علمى، جهاد عملى، جهاد در دوران جنگ، جهاد در دوران صلح، جهاد با نفس، جهاد با دشمن بیرونى، جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان؛ اینها درس است. کارى که مىکنید براى اعتلاء دین یا اعتلاء امت اسلامى، جهاد است؛ درسى که مىخوانید براى رسیدن به ارتقاء عمومىِ ملت اسلامى و امت اسلامى، جهاد است؛ تلاشى که مىکنید براى ایجاد همدلى و محبت بین آحاد امت اسلامى و یکپارچگى آنها، جهاد است؛ وقتى با تمایلات اغواگرانهى شیطانى در درون خودتان مبارزه مىکنید، جهاد است؛ هنگامى که دشمنان خدا و دین و قرآن را در دل یا در زبان و یا در عمل خود دشمن مىدارید، جهاد فى سبیلاللَّه است؛ اینها درس امیرالمؤمنین و درس اولیاء دین است - جهاد، فقط مخصوص میدان جنگ نیست - و امت اسلامى به خاطر فراموش کردنِ مجاهدت در راه خدا به وضعیت اسفبارِ امروز رسیده است.
امت اسلامى پیشرو علم و مدنیت و اخلاق و گسترش نشانههاى انسانیت در دورانهاى طولانى در تاریخ بود. امروز امت اسلامى دچار تفرقه است، دچار ضعف است، دچار عقبماندگى است؛ کفار و دشمنان دین در سیاست و در امور زندگى او دخالت مىکنند؛ به او ظلم مىکنند و او نمىتواند از خودش دفاع کند. این، ضعف و انحطاط دنیاى اسلام بر اثر فراموش کردن مجاهدت در راه خداست. نمىگوییم چرا شمشیر دست نگرفتهاید و وقت و بىوقت با دشمن نجنگیدهاید - جنگ هم یکى از انواع جهاد است - مىگوییم ما چرا از شناسایى دشمن غافل شدهایم؟ از نقشههاى دشمن غافل شدهایم؟ از کید دشمن غافل شدهایم؟ چرا فریب دشمن را خوردهایم؟
امروز روز سیزدهم رجب و روز عید است؛ اما دل ما در حقیقت عید ندارد؛ چون پیکر امت اسلامى خونآلود است. به لبنان نگاه کنید و ببینید چه خبر است؛ به فلسطین نگاه کنید و ببینید در فلسطین چه مىگذرد؛ به عراق نگاه کنید؛ به افغانستان نگاه کنید؛ امت اسلامى نمىتواند دلخوش باشد. این، ضعفهاى ماست.
در همین روزها، دو پدیدهى تلخ در امت اسلامى ظاهر شد، که هر کدام از این دو، جا دارد که مسلمان را به فکر فرو ببرد؛ امت اسلامى بایستى خود را ملامت کند؛ و توبه کند. یکى از دو پدیده، همین فجایعى است که در لبنان و در فلسطین پىدرپى انجام مىدهند. الان نزدیک یک ماه است که گرگِ درندهى وحشىِ آدمیخوار صهیونیست به جان مردم لبنان افتاده است؛ از «حزباللَّه»، مجاهدِ فى سبیلاللَّه، تودهنى مىخورد؛ ولى بر روى سر کودک مسلمان در «قانا» و در بقیهى نقاط لبنان بمب مىریزد؛ با رزمندگان مجاهد فى سبیلاللَّه نمىتواند مقابله کند؛ شکست مىخورد؛ تلافىاش را سر مردم بىگناه، انسانهاى مظلوم، کودکان، خانههاى مردم، زیربناهاى کشور، در مىآورد. این، یک مصیبت بزرگ است. مثل همین، در «غزه» و در بقیهى مناطق فلسطینىنشین در جریان است. این، آن چیزى است که باید همهى مسلمانها را هشیار کند و به خود بیاورد. دنیاى استکبار و کفر هم نه فقط ساکتند، بلکه رفتارى و گفتارى از آنها سر مىزند که متجاوز و ظالم را تشویق مىکند؛ امریکا یکجور، انگلیس خبیث یکجور، برخى از قدرتهاى دیگر، هر کدام به یک نحوى؛ سازمان ملل هم با ناتوانى و بىعرضگى کامل ایستاده است و تماشا مىکند! آن وقت ادعاى حقوق بشر و ادعاى مدنیت و ادعاى مبارزهى با تروریسم هم مىکنند این منافقین دوروى سیاهدل، و خجالت هم نمىکشند. این، یکى از آن چیزهاى عبرتانگیز است.
این قضیهیى که براى لبنان و به طور خاص براى شیعیان آن پیش آوردهاند، براى همهى ملتها و کشورها و فرق اسلامى ممکن است پیش بیاید؛ نمىشود به قدرتها چشم دوخت. امت اسلامى باید بتواند از خودش دفاع کند؛ باید بتواند موجودیت خود را حفظ کند.
بارها دیده شده است، امروز هم مکرراً دیده مىشود، که قدرتهاى مستکبر عالم، آن وقتى که پاى مسلمانها در میان است، چشم بر روى هر جنایتى که علیه مسلمانها انجام شود، مىبندند. این مسأله در بوسنى دیده شد، در کوزوو هم دیده شد، در افغانستان هم دیده شد، در عراق هم دیده شد، امروز هم نوبت لبنان است. فلسطین هم سالهاست که در همین وضعیت است. براى آنها شیعه و سُنى و عرب و عجم تفاوت نمىکند؛ هر جا زورشان برسد، هر جا مانعى در مقابل خود نبینند، هر جا مشتى به دهان آنها نخورد، جلو مىآیند. امت اسلامى و ملتهاى اسلامى باید این را درک کنند و بفهمند؛ باید خود را قوى کنند. این، یک پدیده از دو پدیده است، که حقیقتاً عبرتانگیز است و ذهن مسلمان نمىتواند از آن غافل بماند و به آن مشغول نباشد.
پدیده دوم که از این هم بدتر است، تفرقه دولتهاى اسلامى است. شما ببینید قریب یک ماه است که دشمنان اسلام اینطور جنایتکارانه به یک جمع مسلمان حمله مىکنند - یک جنگ معمولى هم نیست؛ جنگى است سرشار و لبریز از جنایتهاى جنگى، کشتار مردم بىدفاع، استفادهى از سلاحهاى ممنوع و غیرقانونى - اما دولتهاى اسلامى، بخصوص برخى از دولتهاى عرب، دست روى دست گذاشتهاند، دارند نگاه مىکنند! این اشتباه، بسیار خسارتبار است. این دولتها ملاحظهى امریکا و ملاحظه قدرتهاى استکبارى را مىکنند؛ اما آنها در هنگام خود، ملاحظه اینها را نخواهند کرد. دشمن هم البته فعال است و مسألهى شیعه و سُنى یکى از ابزارهاى مهم دشمنان براى زمینگیر کردن امت اسلامى است. هم سُنىها بدانند، هم شیعهها بدانند؛ همه، در ایران و در دنیاى اسلام، این را بدانند که اختلاف شیعه و سنى یکى از ابزارها و چماقهاى دشمن علیه امت اسلامى است. آنها هر جور بتوانند، از این ابزار استفاده مىکنند. آن روزى که سُنىِ فلسطینى زیر فشار است، یک عدهاى را با این شعار، با این تبلیغات، که: اینها سُنى هستند، شما شیعه هستید؛ سعى مىکنند نگذارند کمک کنند. امروز که شیعهى لبنان زیر فشار است، به یک عدهاى مىگویند: شما سُنى هستید، اینها شیعه هستند؛ به آنها کمک نکنید. آنها نه به شیعه احترامى مىگذارند، نه به سُنى؛ آنها با اصل اسلام طرفند.
سم مهلک دنیاى اسلام تفرقه است. این تفرقه، ملتها را از هم جدا مىکند؛ دلها را از هم جدا مىکند. الان دشمن، و همین سرویسهاى جاسوسى اسرائیل و امریکا، در عراق یک عدهاى را تحریک مىکنند که با شیعیانى که در عراق اکثریت را دارند - حالا امروز اکثریت دولت متعلق به آنهاست - مقابله و مبارزه کنند؛ ناامنى ایجاد کنند؛ و این ناامنى را وسیلهاى قرار مىدهند براى این که پاى خودشان را در عراق و در بغداد مستحکم کنند. امریکا براى ماندن در عراق بهانه لازم دارد و این بهانه، ناامنى است. آنها براى این که دولت عراق نتواند به خدمات لازم بپردازد، این اوضاع ناامن را در کشور به وجود مىآورند، تا بهانه داشته باشند که بمانند. اختلافات را آنها به وجود مىآورند: دل سُنى را نسبت به شیعه، دل شیعه را نسبت به سُنى آنچنان چرکین مىکنند که نتوانند با این همه مشترکات، کنار هم قرار بگیرند. این، کار دشمن است. چرا ما این حقیقت را نمىفهمیم؟ سالهاى متمادى است - از زمان مرحوم آیتاللَّه بروجردى (رضواناللَّهتعالىعلیه) و بعضى از بزرگانِ علماى اهل سُنت در مصر - که این فکر پیدا شده که بیایید اختلافات را کنار بگذارید؛ سنى، سنى بماند؛ شیعه، شیعه بماند؛ عقاید خودتان را داشته باشید؛ اما با هم، دست در دست هم بگذارید. قرآن از زبان پیامبر اکرم به مسیحیان آن زمان مىگوید: «تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللَّه و لا نشرک به شیئا». آن وقت فرقههاى مسلمان، با خداى واحد، پیغمبر واحد، قرآن واحد، قبلهى واحد، عبادت واحد، این همه مشترکات و مسلّمات، چند موضوع مورد اختلاف را وسیله قرار بدهند براى دشمنى! این، خیانت نیست؟ این، غرضورزىِ غرضورزان و غفلتِ غافلان نیست؟ هر کسى که در این زمینه تقصیرى بکند، پیش خداى متعال مؤاخَذ است؛ چه شیعه باشد، چه سُنى.
امروز دفاع از حزباللَّه لبنان، بر همهى جامعه اسلامى واجب است. ما با بصیرت مسأله را نگاه مىکنیم و براى ما روشن است که استکبار چه کار مىکند. ما در قضیهى فلسطین هم به همان استحکامى ایستادهایم، که در قضیهى لبنان یا در قضیهى عراق یا در قضیهى افغانستان. ما مىبینیم که استکبار امریکایى با همراهى بعضى از دولتهاى خبیث اروپایى - مثل انگلیس که جزو سیاهچهرهترین دولتها و بدنامترین آنها در این منطقه است - و با همکارى صهیونیستهاى ظالم و سفاک، تصمیم دارند ریشهى اسلام را از این منطقه براندازند؛ چون مىبینند که اسلام در مقابل مطامع آنها ایستاده است. با تشکیل نظام جمهورى اسلامى و با بلند شدن پرچم اسلام در این منطقه، فهمیدند که اسلام زنده است. امروز احساسات اسلامى و تمایل براى مجاهدت در راه اسلام در همهى کشورهاى اسلامى و در تمام این سرزمین بزرگ و پهناور و حساس - از ساحل اقیانوس اطلس تا ساحل اقیانوس آرام - زنده است. مردم شمال آفریقا، مردم خاورمیانه، مردم آسیا، مردم شرق آسیا، تا هر جا مسلمانها هستند، میل به احیاء هویت اسلامى و عزت اسلامى در آنها زنده است؛ نمىتوانند این را از بین ببرند؛ ولى تلاش مىکنند. ما باید بیدار باشیم؛ ما باید هشیار باشیم. یک نمونهى از ایستادگى اسلامى و مجاهدت اسلامى را شما امروز در لبنان مشاهده مىکنید. این همان ارتش بىرحم جرار صهیونیستى است که یک روزى به عنوان ارتش شکستناپذیر معروف بود و در ظرف شش روز، ارتشهاى سه کشور اسلامى را شکست داد؛ اما امروز یک ماه است که با همهى توان و با استفاده از تسلیحات امریکایى و کمک نظامى امریکا، خود را مىکُشد و مرتب از یک گروه مؤمن مجاهدِ «لا تأخذه فى اللَّه لومة لائم»، تودهنى مىخورد. این، نشاندهنده این است که امت اسلامى اگر دل به خدا بسپارد، مىتواند دشمنان اسلامى را متوقف کند.
پروردگارا! شر دشمنان اسلام را از سر امت اسلامى کوتاه کن. پروردگارا! ما را با وظائف خودمان در مقابلهى با دشمنان اسلام آشنا کن. پروردگارا! وظیفهى مجاهدت در راه خدا - آنچنان که شایسته است - و توفیق آن را به همهى ما عنایت بفرما. پروردگارا! دلهاى مسلمانان را به هم نزدیک کن؛ دستهاى آنها را در هم گره کن. پروردگارا! مردم مظلوم لبنان را از شر لشکر قسىالقلب و بىرحم و سنگدل دشمن نجات بده. پروردگارا! رزمندگان مجاهد «حزباللَّه» را در کنف حمایت خودت حفظ کن؛ آنها را منصور و مؤید بفرما. پروردگارا! عزت دنیاى اسلام را روزبهروز بیشتر کن؛ ما را مشمول ادعیهى زاکیهى حضرت بقیةاللَّه (ارواحنافداه) قرار بده؛ تعجیل در ظهور آن حضرت بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته