محمّد علیکرمی *
ولادت و تحصیلات مقدمانی
آیتالله محمدحسن قدیری در تاریخ سوم خرداد ۱۳۱۷ (هـ.ش) در خانوادهای روحانی در اصفهان چشم به جهان گشود. ایشان تا 7 سالگی در شهر اصفهان سکونت داشته و پس از آن به همراه خانواده به قم و پس از مدت کوتاهی به نجف اشرف نقل مکان مینمایند و در مکتب مشغول تحصیل میشوند.
در سن حدود ده سالگی با پدرشان مرحوم آیتالله علی قدیری(ره) [کفرانی] به قم مراجعت نموده و با ادامه تحصیل در مقطع ابتدائی پس از یکسال به اصفهان باز میگردند. پدر ایشان از علمای شناخته شده اصفهان بوده و سالهای طولانی در حوزههای قم، نجف، اصفهان و کرمانشاه به تدریس اشتغال داشته و عمر شریفش در تربیت شاگردانی همچون شهید آیتالله بهشتی صرف شده است. همچنین از اوائل نهضت اسلامی جزء یاران امام خمینی(ره) محسوب شده و مسئول استفتائات ایشان بوده و بعد از رحلت آیتالله العظمی بروجردی(ره) به ترویج مرجعیت امام خمینی(ره) پرداختند. آیتالله علی قدیری تا آخر عمر شریف خویش تبعیت و اطاعت از امام(ره) را واجب میدانستند. ایشان پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه خدا در ۲۳ دی ماه ۱۳۶۵ (هـ.ش) دارفانی را وداع گفته و در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه(س) در قم آرمیدند.
حضرت امام خمینی(ره) در حدود سال 1344(ه.ش) در نامه ای به علمای اصفهان در مورد آیتالله علی قدیری آوردهاند: «خدمت حضرات اعلام و افاضل کرام اصفهان دامت افاضاتهم و ایدهماله تعالی مرقوم محترم آقایان که راجع بجناب مستطاب حجتالاسلام آقای قدیری دامت برکاته مرقوم شده بود واصل از حسن نیت آقایان و ابراز اشتیاق بتحصیل علم و تجلیل از عالم تشکر مینمایم جناب معظمله که سوابق ممتده در حوزههای علمیه داشتهاند و بکمالات علمیه و عملیه و اخلاقیه موصوف میباشند درخور هر نحو تجلیل و تمجید میباشند و خود آقایان با اعیان مراتب تقوی و علم ایشان را میبینند و احتیاج بتوصیف حقیر ندارد از جناب ایشان تقاضا نمودم که تقاضای حضرات آقایان افاضل ایدهماله تعالی را بپذیرند امید است قدردانی اهالی محترم اصفهان و خصوص افاضل و علماء اعلام از ایشان موجب رضایت ایشان و حقیر را فراهم نماید.»
آیتالله محمدحسن قدیری با استعداد سرشار خویش در اصفهان تحصیلات جدید را تا دیپلم ریاضی ادامه داده و همزمان با اخذ دیپلم، دروس مقدماتی و سطح حوزوی را نیز نزد پدر و شاگردان ایشان طی می کنند. سیوطی و مغنی (ادبیات عرب) را نزد بعضی فضلای اصفهان و حاشیه و معالم (اصول فقه) را نزد پدر و مختصر و قسمتی از مُطوّل را خدمت بعضی دیگر از فضلاء فرا میگیرند.
عزیمت به نجف اشرف
آیتالله قدیری در سال ۱۳۳۷ (هـ.ش) برای ادامه تحصیل به نجف میروند و در آنجا از محضر اساتید بزرگی بهره میبرند.
خود ایشان در این باره میفرمایند:
«زمانی که مرحوم پدرم به دستور مرحوم آیتالله بروجردی(ره) به باختران(کرمانشاه) رفتند من هم رفتم سپس از آنجا به نجف اشرف رفتم و بقیه سطح را نزد مدرسین نجف خواندم. لمعه و قوانین را نزد مدرسین آن وقت نجف و قسمتی از قوانین که خوانده نمیشد را نزد مدرس خصوصی از جمله مرحوم شهید مدنی(ره) خواندهام.
رسائل و مکاسب را نزد حضرت آیتالله سیدمرتضی خلخالی و مرحوم آیتالله آقا شیخ صدرا بادکوبی و مرحوم آیتالله آقا سید محمدباقر محلاتی و دو جلد کفآیه را خدمت آیتالله سیدمرتضی خلخالی و مرحوم آیتالله آقا شیخ صدرا بادکوبی خواندهام، تفسیر را در خدمت مرحوم شهید مدنی و فلسفه در حد منظومه و قسمتی اسفار را خدمت اساتیدی مثل مرحوم آقا شیخ صدرا خواندهام و سپس به درس خارج آقایان علمای نجف شرکت نمودم. یک دوره و نیم اصول از آیتالله خوئی و تقریبا نصف دوره از مرحوم آیتالله میرزا باقر زنجانی و مقداری از مرحوم آیتالله حلی و فقه عمده طهارت و صلاه را از آیتالله خوئی فراگرفتم و دروس ایشان را ازسال ۱۳۴۰(هـ.ش) نوشتهام. بسیاری از مباحث معاملات را نزد مرحوم آیتالله زنجانی و مرحوم آیتالله حکیم و درس خصوصی نزد مرحوم آیتالله فانی داشتهام و در مواقعی که به قم میآمدم درس مراجع قم و قبلاً درس مرحوم آیتالله داماد را هم دیدهام.»
استاد در بیان شاگرد
آیتالله قدیری در بیانی جالب و عبرتانگیز عشق و ارادت خالصانه خود به امام خمینی(ره) را اینگونه بیان میکنند:
«حدود سالهای ۸۷-۷۹ قمری از نجف اشرف به ایران آمدم در درس ایشان در مسجد سلماسی قم شرکت کردم در آن وقت درس آن حضرت مکاسب محرمه بود و اولین زیارت من از ایشان آنجا بود که هم وقار آن حضرت و هم عظمت جلسه درس که در آن وقت بجز درس مرحوم آیتالله بروجردی(ره) نظیر نداشت، مرا تحت تأثیر قرارداد، در نجف در زمره خدمتگزاران ایشان درآمدم و در بیت شریف و درس و بعضی مجالس دیگر، استفاده شایان میکردم، عقیدهام این شد که لطفالهی شامل حال ما شده که در آن زمان محضر مبارک ایشان را درک کردهایم و عقیده داشتم که اگر درک این محضر نبود من از نجف بهرهای نداشتم.»
ایشان در بیان عظمت و قدرشناسی آثار امام(ره) نیز می گویند: «ما اگر هنرکنیم تحریرالوسیله حضرت امام(ره) را بفهمیم» و یا در سفارشی که برای تقلید از امام(ره) عنوان میدارند: «تقلید از امام خمینی(ره) سرقفلی دارد» و یا به عنوان افتخاری برای خویش مکرر بیان می دارند: «من در نجف در دوازده سال به طور متوسط روزی دو الی سه ساعت امام(ره) را درک میکردم.»
آیتالله قدیری در بیان دیگری مراد و قائد خود را اینگونه توصیف میکند: «خود را قاصر می بینم از توصیف بزرگ مردی که نه تنها دوست بلکه دشمن به عظمت او معترف است، آنچه خوبان همه دارند او تنها داشت، او از اولیاء خدا و پیوسته متوجه به خدا و منصرف از غیر خدا بود و همه چیز را از خدا میدانست و باور کرده بود و از همه چیز در راه خدا میگذشت، در علم چون چشمه پر فیض میجوشید و چون بحری مواج میخروشید، در عدالت حتی حرکات دست و قیام و قعود و نظرهای او مقیاس و میزان بود، هرکس به قدر فائده اش برای اسلام نزد او احترام داشت، برای صرف درهمی نابجا بر میآشفت و اگر موردی را مصرف دینارها میدید در سخترین حالات عطا میکرد. در شجاعت تکیهگاه مبارزین و در تقوا و ورع تالی معصومین بود، او عارفبالله و قائملله و مجاهد فی سبیلالله بود، او برای اسلام آبرو بود، او عزیز و برای همه عزت بود.»
ماجرای عکس تاریخی
عکسی تاریخی از حرکت امام (ره) به محل آغازین روز تدریسشان در نجف وجود دارد که مرحوم آیتالله قدیری پشت سر امام(ره) در معیت شهید آیتالله مصطفی خمینی در حال حرکتند. در واقع این عکس یادآور اولین روز شروع درس امام خمینی(ره) بعد از تبعید به ترکیه در نجف اشرف است.
آیتالله قدیری نقل میکنند: «این عکس را برای امام(ره) فرستاده بودند ایشان پشت این عکس با خط مبارک نوشته بودندکه «همه چیز ما از خداست و همه چیز را باید در راه خدا بدهیم.»
علیرغم ارتباط تنگاتنگ آیتالله قدیری با امام(ره) در طول حدود چهارده سال در نجف اما متأسفانه این تنها تصویر به جا مانده از ایشان در همراهی با امام(ره) است. جالب آنکه بعد از انقلاب نیز امام(ره) بعد از ورود به ایران در قم برای سرزدن به آیتالله قدیری به عنوان قدردانی از زحماتش در طول دوران تبعید به منزل آیتالله قدیری تشریف آوردند ولی با وجود این تصویر و یا فیلمی از آن در دست نیست.
رد قرآن آریامهری
رژیم شاه برای طلاب مدرسه آیتالله بروجردی(ره) در نجف قرآنی را که به نام قرآن آریامهری معروف بود میفرستد. گفتنی است در آن زمان نماز جماعت به امامت امام خمینی(ره) در آن مدرسه برگزار می شد. جمعی از طلاب به همراه آیتالله قدیری(ره) تصمیم میگیرند قرآن را به کنسولگری ایران در عراق برگردانند که در دوران خفقان آن زمان کاری بسیار خطرناک و نیاز به شجاعت زیادی داشت. وی به همراه نه نفر از دوستان قرآن را به کنسولگری وقت برده و آن را روی میز سر کنسول می گذارند و میگویند: طلاب این قرآن را نمی خواهند.
سرکنسول میگوید: طلاب قرآن را نمیخواهند، باشد، برایشان تورات می فرستیم! آیتالله قدیری(ره) در جواب میگویند: ما قرآن را میخواهیم، ما قرآن آریا مهر را نمیخواهیم ، تورات برای شماست، برای ما میفرستید؟
آیتالله قدیری نقل میکنند: «امام(ره) برای هرکس به اندازه حد و فائدهای که برای اسلام داشت احترام قائل بودند. به همین جهت در ابتدای ورود بعضی، برای احترام با سراشاره می فرمودند و برای بعضی دیگر نیم خیر میشدند و اگر تمام قد برای شخصی و یا گروهی میایستادند معلوم میشد فائده او و یا آن اشخاص برای اسلام زیاد است. وقتی قرآن آریا مهر را به کنسولگری دادیم و به محضر امام(ره) آمدیم در ابتدای ورود، امام(ره) که از این کار بسیار خوشحال شده بودند، تمام قد جلوی ما ایستادند و تجلیل فرمودند.»
فعالیت در دفتر امام، رهبری و مراجع
ایشان از سال ۱۳۵۰(هـ.ش) و به دستور امام(ره) به عضویت هیئت استفتائات ایشان در میآیند که از آثار آن چند دوره مناسک حج امام(ره) به چند چاپ و همچنین مختصر توضیح المسائل و منتخب توضیحالمسائل و استفتائات حضرت امام(ره) را میتوان نام برد.
مجاهدات چندین ساله ایشان در نجف در درس و بحث و دفتر امام(ره) باعث می گردد امام (ره) بعدها اینگونه از زحمات ایشان یاد کنند: «زحمات شما را در درس و بحث و کمکهای شما را در تمام زمینهها فراموش نمیکنم.»
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از طرف امام خمینی(ره) مأمور میشوند تا با انتخاب عدهای مسئولیت بخش استفتائات را عهده گیرند که این حضور و به تعبیر خودشان خدمتگذاری در دفتر امام(ره) تا رحلت آن بزرگوار ادامه داشته است. بعد از رحلت امام(ره) هم در دفتر مرحوم آیتالله العظمی اراکی(ره) و بعد از ایشان نیز در دفتر مقام معظم رهبری و نیز مدتی در دفتر مرحوم آیتالله العظمی بهجت(ره) در همان بخش استفتائات به خدمت ادامه میدهند.
حضور در دفتر مقام معظم رهبری و تأیید ایشان تا آخر عمر و برخورد با بدخواهان از افتخارات دوران عمر پربرکت ایشان است، چنانچه در نامه ای می نویسند: «مرجعیت شأنیِّه آیتالله خامنهای با حجت شرعیه اثبات شده است و در خصوص مرجعیت فعلیِّه، بکوری چشم کسانی که راضی به تقدیر الهی نیستند امروز بزرگترین مرجع شیعه ایشانند و امیدواریم خداوند روز به روز بر عزت ایشان که عزت اسلام و تشیع است بیفزاید.»
ثابت قدم در دوران غربت امام
از آیتالله قدیری به عنوان یکی از دوستان دوران غربت امام(ره) یاد میشود، دورانی با شرایط خاص و دشوار، همچنانکه خود ایشان در یکی از سخنرانیهایشان در قبل از انقلاب به سختیهای آن دوران این گونه اشاره میکنند: «الان پانزده سال است که امام خمینی را به جرم اینکه گفته است شما در مقابل احکام اسلام خاضع بشوید از وطن و خانه اش تبعید کرده اند، من در نجف حاضر و ناظر بودم، خدا می داند در این چند سال چقدر رنج برده و زحمت کشیده و خون دل خورده است.»
مرحوم آیتالله قدیری از هنگام ورود امام (ره) به عراق از ترکیه به خدمت ایشان درآمده و در مراسم استقبال و همراهی امام(ره) در رفتن سامرا و برگشتن به کاظمین و تشرف به کربلا و نجف شرکت نموده و نهایتا با وجود علمای برجسته دیگر با شرکت در درس امام(ره) و پرداختن به فعالیتهای سیاسی مورد رضایت حضرت امام(ره) به یاری آن حضرت پرداخته و به عنوان یار و دوستی صمیمی در کنار آن بزرگوار قرار میگیرند.
میراث علمی
۱- رساله فیالوضع و الاستعمال (اصول)
۲- البحث فی رسالات عشر (فقه و اصول)
۳- البیع (تقریرات درس حضرت امام)
۴- الاجاره (درس خارج فقه)
۵- حاشیه علیالعروه الوثقی (فقه)
6- المباحث فی علمالاصول (کتاب سال حوزه، ۱۳۸۲)
7- مناسک حج
8- مقالات (در باب نماز جمعه، نماز مسافر و ولایت فقیه)
نامه نگاری تاریخی با امام(ره)
در پی فتوای تاریخی امام(ره) در مورد شطرنج و خرید و فروش آلات موسیقی، آیتالله قدیری اشکالاتی را در قالب سه سؤال تخصص فقهی در نامه ای به امام(ره) معروض می دارند که با پاسخ تند امام(ره) و البته با حال و هوای طلبگی روبرو می شود. آقای قدیری از اینکه امام(ره) فتوای بی سابقه ای در باب شطرنج و حلیت خرید و فروش بعض آلات موسیقی داده بودند به قول معروف اشکالات طلبگی گرفته بودند. امام(ره) در تاریخ 67/7/2 در فرازی از جواب نامه ایشان آورده اند:« پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، این جانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم... از جنابعالی که فردی تحصیل کرده و زحمت کشیده میباشید توقع نبود که این گونه برداشت کرده و آن را به اسلام نسبت دهید. شما خود میدانید که من به شما علاقه داشته و شما را مفید میدانم ولی شما را نصیحت پدرانه میکنم که سعی کنید تنها خدا را در نظر بگیرید و تحت تأثیر مقدس نماها و آخوندهای بیسواد واقع نشوید، چرا که اگر بنا است با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس نماهای احمق و آخوندهای بیسواد صدمه ای بخورد، بگذار هرچه بیشتر بخورد. از خداوند متعال توفیق جنابعالی را در خدمت به اسلام و مسلمین چون گذشته خواهانم.»
سه روز بعد و در تاریخ 67/07/10 آیتالله قدیری در نامه دوم خود به امام(ره) مینویسد:« پس از عرض سلام وادب رقم ذی کرم حاکی نهایت لطف و حسن ظن آن حضرت به اینجانب در امری بزرگ که جرات تعبیر آن را ندارم واصل گردید. لائق دانستن آن شخصیت علمی و عملی این شاگرد کوچک را به این امر موجب بسی افتخار و سرفرازی است. ولی چون مطلب به طوری افاده شده که برای غیر خواص فهم آن مشکل است بلکه از بعض جملات آن ممکن است بر خلاف مقصود سوء استفاده شود چنانچه صلاح بدانید و به هر نحو خودتان مصلحت میبینید جبران شود. از خداوند متعال میخواهم که در قبال این ذره پروری و طلبه نوازی حضرتعالی را به مقاصد عالیه و اهداف راقیه برساند. دوام سایه بلند پایه آن حضرت را مسالت دارم.» امام(ره) در جواب نامه دوم آقای قدیری به تاریخ 67/07/12 آوردهاند: « با سلام و دعای خیر و آرزوی موفقیت برای شما در پیاده کردن احکام اسلام، نامه اول شما و جواب من در حال و هوای مدرسه و درس و بحث بود، و الا من شما را مجتهد و صاحبنظر در فقه میدانم، و همیشه از خدا خواستهام که شما جوانان بتوانید معضلات کشور در زمینههای مختلف را حل کنید. من شما را یکی از دوستان قدیمی و خوب خود میدانم و زحمات شما را در درس و بحث و کمکهای شما را در تمام زمینهها فراموش نمیکنم. ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی صلیاله علیه و آله برسیم و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است. و نجات آن قربانی میخواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانیهای آن گردم. خداوند جنابعالی را تأیید فرماید.»
آیتالله قدیری خود در مورد این نامه نگاریها میفرماید:« نامهای به محضر مبارک امام خمینی(ره) تقدیم و در دو استفتاء که در رسانهها منتشر شد سوالاتی نمودم که مفتخر به جوابی شدم حاکی از حسن اعتماد آن حضرت به اهلیت این جانب برای برداشت از اخبار و احکام الهی که به اجتهاد معروف است و گرچه این مطلب را به لسان اظهار تأسف و تعجب یا عدم توقع افاده فرموده اند لکن این عبارات وقتی بداعی تصدیق اجتهاد کسی گفته شود معنای منفی ندارد لکن چون طوری افاده شده که قابل فهم همه کس نیست مجددا از ایشان خواستم که رفع این اشکال را هم بفرمایند که به جواب دوم افتخار یافتم. این نامه یک سند افتخار است که من عاجز از بیان ارزش آن هستم و کسی که نظرش محدود و جمود بی مورد داشته باشد لایق این افتخار نیست و برای توضیح این بعد مهم نامه عرض می کنم؛ از اولیکه امام خمینی(ره) شروع بنامه شریفه میفرمایند محور کلام را برداشت اینجانب از اخبار و احکام الهی قرار میدهند و از آن اظهار تاسف میفرمایند. باز در وسط نامه صحبت از برداشت میکنند که اینگونه که جنابعالی برداشت دارید تمدن جدید باید از بین برود و اواخر نامه باز میفرمایند از شما که فردی تحصیل کرده و زحمت کشیده هستید توقع نبود که اینگونه برداشت کنید و به اسلام نسبت دهید باز محور برداشت اینجانب است و اینها گواهی میدهد که امام این شاگرد کوچکشان را صاحب برداشت یعنی مجتهد میدانند. بنابراین این نامه نه تنها منفی نیست بلکه تصدیق اجتهاد است که از آن تعبیر به اجازه اجتهاد میشود و چون من میدانستم که فهم این مطلب برای غیر خواص مشکل است از امام در خواست کردم که هر طور صلاح میدانند مشکل را حل فرمایند و معظم له به نامه دوم مرا افتخار دادند.»
پاسخ کوبنده به توهین آیتالله منتظری
«حضرت آیتالله خامنهای بزرگترین مرجع شیعه است»
با توهین های مکرر آیتاله منتظری به ساحت مقام معظم رهبری در سخنرانی 13 رجب سال 1376 آیتالله قدیری این یار باوفا و همیشگی ولایت به صحنه وارد شده و طی نامهای، پاسخ دندانشکنی به آقای منتظری میدهند: «جناب آقای حسینعلی منتظری هیچ یک از مراتبی که قبلاً در باره شما قائل بودم امروز دیگر قائل نیستم و شرعاً نمی توانم بنویسم، در قصه برخورد امام با شما نمی توانستم باور کنم که امام در باره شما فرموده اند:"من اگر قبلاً شما را ساده اندیش می دانستم امروز شما را عادل نمی دانم"، لکن مع الاسف امروز باور میکنم.
آخر شما که خوب میدانید هتک حرمت مومنی جایز نیست، و گناه بزرگی است، تا چه رسد به هتک عالمی، تا چه رسد به هتک مرجعی - اگر یادتان باشد امام (ره) در این جهت فرمود: ولایت بین شما و خدا قطع میشود "- چه مجوز شرعی داشتید که مثل مقام معظم رهبری را هتک کنید، ایشان چه گناه کبیرهای مرتکب شدند که مستحق اینطور هتک شدند، آیا تصدی رهبری که طبق قانون اساسی خبرگان منتخب مردم به ایشان رأی دادند جرم است، با اینکه خود ایشان فرمودند:"من گفتم به من رای ندهید لکن رای دادند"، آیا مرجعیت ایشان جرم است، کدام قدم را ایشان برای مرجعیت برداشتند، اگر کسانی به هر دلیل ایشان را مرجع بدانند یا به هر طریق ایشان را به عنوان مرجع معرفی کنند، جرم ایشان است. شما بواسطه نقل کردهاید از کسی که استفتائات ایشان را مینویسد که به او گفته شده که از تحریر امام بنویسد، و بعد با کلمه بدی اهانت کرده اید، آیا این جرم است، اگر کسی بقاء تقلید را جایز بداند، یا بالاتر تقلید ابتدائی از مثل حضرت امام را اجازه دهد، جرم است، گذشته از اینکه آنچه نویسنده استفتائات مینویسد باید به مهر خود آن حضرت برسد و ایشان تا اعتقاد به آنچه نوشته شده پیدا نکنند، مهر نمیکنند، و بسیاری از موارد نوشته شده تصحیح میشود. شما قصه لزوم اعلمیت در رهبر را مطرح کردهاید و ادعای 12 روایت نمودید. من فعلاً با ادعای شما و عدم دلالت روایات بر مدعای شما کار ندارم. شما که به رأی مردم احترام میگذارید، و امام خمینی (ره) را ولی فقیه میدانستید و میدانید، در زمان حیات آن حضرت قانون اساسی و بازنگری آن به رأی مردم گذاشته شد و پس از رأی مردم ایشان هم آن را امضاء و تنفیذ فرمودند، پس در نتیجه آنچه در قانون اساسی و در بازنگری آن است هم مردمی است و هم شرعی. در بازنگری قانون اساسی اجتهاد را در رهبر کافی میداند و شما دم از روایت میزنید، فرض کنیم از روایت استفاده میشود که رهبر باید اعلم باشد، ولی رهبر اعلم مسلم بین همه ما یعنی امام خمینی (ره) بر طبق مصالح امت رای مردم را تنفیذ کردند و ملاحظه فرمودند که فرضاً شما اعلم هم باشید لکن لیاقت رهبری را ندارید و لذا شما را عزل کردند و در نتیجه مطلق اجتهاد در رهبر تنفیذ شد. شما راجع به مرجعیت ایشان صحبت کردهاید، میخواهید بگویید ایشان بالفعل مرجع نیستند که بکوری چشم کسانی که راضی به تقدیر الهی نیستند امروز بزرگترین مرجع شیعه ایشانند و امیدواریم خداوند روز به روز بر عزت ایشان که عزت اسلام و تشیع است بیفزاید، و مرجعیت شانیٌه ایشان هم با حجت شرعیه اثبات شده است و گفته شما هم اعتبار شرعی ندارد و یکی از ادله آن همین سخنرانی و هتک و اهانتی است که کرده اید. راجع به مسافرتهای پرخرج صحبت کردید، کدام مسافرتهای مقام معظم رهبری را می گوئید، آیا سفر ایشان به سازمان بینالملل یا به پاکستان عزت اسلام نبود، یا سفرهای داخلی ایشان تقویت اسلام و نظام نیست، به نظر شما همین مسافرت اخیر و نماز و زیارت ایشان با بسیجیان عزیز چقدر ارزشمند است، و شما صحبت از خرج این سفرها میکنید. حضور مکرر و طولانی ایشان در جبههها و تاثیر آن بین رزمندگان را تا چه حد با ارزش می دانید. در هر صورت اینگونه تعبیر نسبت به مسافرتهای ایشان بی انصافی بلکه بیعدالتی است. خداوند همه ما را به راه راست هدایت بفرماید. والسلام علی من اتبع الهدی. محمد حسن قدیری 17 رجب 1418»
گفتنی است در تاریخ 1378/11/22 جزوهای به نام حکومت مردمی و قانون اساسی توسط آیتالله منتظری منتشر شد که به القای گسترده شبهاتی در باب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه پرداخته بود که آیتالله قدیری باز هم وارد میدان شده و به طور مبسوط و تفصیلی پاسخی مستدل به این جزوه دادند.
شورای نگهبان
در پی استعفای آیتالله طاهری خرمآبادی از عضویت در شورای نگهبان مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای طی حکمی به تاریخ 25 تیرماه 1380 آیتالله قدیری را به جای ایشان به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب مینمایند. گفتنی است ایشان به مدت سه سال و تا تاریخ 25 تیرماه 1383 مشغول خدمت به نظام اسلامی در این سنگر مهم و حیاتی میشوند.
فعالیت در امور حج
ایشان سالهای طولانی به عنوان بازوی پرتوان علمی در بعثهی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری فعالیت داشته و مشکلات علمی را با سعهی صدر فراوان پاسخ میگفتند. حضور جمع زیاد طلاب و فضلای حوزوی پیرامون ایشان در سرزمین منی و مسجدالحرام و در میان گذاشتن مسائل علمی با وی، صحنهی باشکوهی را رقم میزد.
حجتالاسلام راشد یزدی طی خاطرهای در وصف ایشان عنوان میدارد: «حضرت آیتالله قدیری سالهای سال در شورای فتوای امام (ره) و مقام معظم رهبری بودند. من خیلی به ایشان نزدیک بودم از جهت این که در مسائل که گرفتار میشدم باید خدمت ایشان میآمدم. از افتخارات من این است که چندین بار روحانی کاروان جانبازان شدهام. مسائل مربوط به جانبازان از مسائل مشکل و پیچیده حج است، تمام این مشکلاتی که در مسائل حج در تمام جهات بود، همه را آقای قدیری حل میکرد و همه اش را من از ایشان دارم. اولاً عالم بسیار بزرگی بود، چندین سال در نجف بود که امام به نجف رفتند و به مجرد اینکه امام به نجف آمدند و اولین درس امام شروع شد، پای منبر امام نشست. او درس بزرگان دیگر میرفت ولی به امام یک علاقه خاصی داشت و این کتاب البیعی که ایشان دارند تقریرات امام است که چاپ هم شده و بسیار کتاب معتبری است و فقهای عظام این کتاب را قبول دارند. این مرد عالم به قدری متواضع بود که در مدرسه آیتالله بروجردی در نجف اشرف وقتی امام میرفتند نماز بخوانند، این را میگویم که همه بدانند، اذان نماز امام را میگفت و این از تواضع این مرد بزرگ بود. پدرشان هم عالم بود. آیتالله کفرانی(آیتالله شیخ علی قدیری) از کسانی بود که در محضر آقای بروجردی دارای اعتبار بود. زمانی آیتالله بروجردی چهار نفر را به کرمانشاه فرستاده بودند که از جمله آنها شهید اشرفی اصفهانی و ایشان(آیتالله علی قدیری) بودند.
آیتالله قدیری بعد از امام در شورای فتوای آیتالله العظمی اراکی بود و بعد آیتالله العظمی بهجت از ایشان دعوت کرد و در عین این قضیه در دفتر مقام معظم رهبری بودند. مطلبی را از ایشان دیدم که برایم باعث تعجب بود و اینکه آیتالله قدیری که در اواخر عمر بر اثر سکته، حرف زدن برایشان مشکل بود ولی حمد و سوره و ذکر رکوع و سجود را طوری با تجوید و درست میخواندند که اصلاً حس نمی شد که ایشان لکنت زبان پیدا کرده است.»
رحلت
پس از سالها تلاش و مجاهدت خالصانه در راه خدا و تحمل رنجهای بیشمار در راه اسلام و انقلاب بالاخره در شب جمعه غمبار ۱۶ شوال ۱۴۲۹(هـ.ق) مصادف با 1387/7/25 (هـ.ش) روح ملکوتی آن فقیه پرهیزکار به خدا پیوست و قلبهای علاقمندان را محزون خویش ساخت.
در پی درگذشت فقیه پرهیزکار، آیتالله آقای حاج شیخ محمدحسن قدیری، از سوی حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادر شد. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تاسف و تاثر، خبر درگذشت فقیه پرهیزکار مرحوم آیتالله آقای حاج شیخ محمدحسن قدیری رحمتالله علیه را دریافت کردم. ایشان عمر با برکتی را در محضر امام راحل و دیگر برجستگان علمی و طی مدارج عالیه علوم حوزوی گذرانیده و سالهای متمادی به خدمات علمی در حوزههای علمیه نجف و قم اشتغال داشتهاند.
عضویت فقهای شورای نگهبان و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه و همچنین عضویت در گروه پاسخ به استفتائات حضرت امام (رضوانالله علیه) در شمار خدمات برجستهای است که حسنات آن در پرونده اعمال این عالم متقی مضبوط و باقی است. رحمت و رضوان الهی شامل حال ایشان باد. اینجانب به عموم ارادتمندان و شاگردان ایشان در قم، نجف و اصفهان و به خصوص به خاندان گرامی و فرزندان محترم ایشان تسلیت عرض میکنم.
* کارشناس تاریخ