مرد تقوی و علم و ایمان رفت
بوذری رخ نهفت و سلمان رفت
حق از او راضی او زحق راضی
محو رضوان به باغ رضوان رفت
دوستان از فراق او گریان
او بهدیدار دوست خندان رفت
خوشبهحالش که سوی محفل دوست
پایکوبان و دست افشان رفت
در بهاران بهباغ آید گل
حیف از اینگل که در بهاران رفت
***
چون علیزاده خوب باش که او
خوب بود و بهجمع خوبان رفت
پاک و پاکیزه بود در همه عمر
پاکدل بود و پاکدامان رفت
آنکه بر امرو نهی دین همهجا
داشت پیوسته سربه فرمان رفت
زندگی را گرفته بود آسان
هرکه آسان گرفت آسان رفت
بود مزّاح و شوخ طبع و ظریف
بر لبش طرفهها فراوان رفت
شاد و خندان و مطمئن برگشت
هرکه در محضرش پریشان رفت
بود شورا به سعی او واثق
رکنی از مجمع نگهبان رفت
بر کفش سبحه بر لبش تسبیح
به ملاقات حیِّ سبحان رفت
«از شمار دو چشم یک تن کم»
«وزشمار خرد هزاران» رفت
***
دوستان قدر عمر بشناسند
تا برآری دمی بهپایان رفت
هرکه با سعی خود کمال نیافت
عمرش اندر کمال خسران رفت
خوش حکیمی که در سراسر عمر
در ره علم و فضل و احسان رفت
خوش کریمی که سوی اهل نیاز
بر سمند کرم شتابان رفت
خوش طبیبی که دردمندی را
هر کجا یافت بهر درمان رفت
خوش عظیمی که بر مقام عظیم
با عقالی ز دین و وجدان رفت
وایِ عصیانگری که مستغنی
از خدا بر طریق طغیان رفت
وایِ نابخردی که در ظلمات
رویگردان ز مهر تابان رفت
وایِ بدکارهای که نزد خدای
خوار و شرمنده و پشیمان رفت
ره به گنجینه سعادت یافت
هر که بر امر و نهیِ قرآن رفت
پندها داده «شیخ» و صد افسوس
پندهایش به طاق نیسان رفت
دکتر محمد شیخالرئیس کرمانی
(عضو هیأت علمی دانشگاه)
منبع : روزنامه اطلاعات دوشنبه 7 خرداد 1397 - صفحه 3