خواست الهی و یکی از سنتهای تغییرناپذیر او آن است که به شکلهای گوناگون روز قیامت و برخاستن انسانها برای دیدن نتایج اعمال خویش را به او یادآوری کند. برای مثال خزان و بهار طبیعت از جمله مواردی است که طبق آموزههای دینی باید آدمی را به یاد ریزش و رویش مجدد خویش اندازد.
هرکس باید چنان شود که حافظ شد و چنان گوید که او گفت: «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو _ یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو»!
ماه مبارک رمضان و عید خجسته فطر نیز از این گونه موارد است. تعیین یک ماه برای ریاضت و انجام تکالیفی که معمولاً و عادتاً دشوار است و پایان یافتن آن با جشن و سرور، باید همگان را متوجه داستان زندگی کند. همانگونه که روزهای این ماه اندک و البته پربرکت است (ایاماً معدودات) و به سرعت سپری میشود، روزهای زندگی نیز کوتاه ولی غنیمت شمردنی است (انفاساً معدوده).
در این دوران کوتاه باید به دستوراتی که ظاهراً دشوار هستند (تکلیف) عمل کرد و بعد برای همیشه جشن گرفت؛ جشنی که به معنای واقعی خود «عید» است؛ همان که علیعلیهالسلام فرمود: عید ما روزی است که در آن خدا معصیت نشود! ماه رمضان گذشت؛ اما چگونه؟ برای آنان که گوش به فرمان آفریدگار خویش بودند، به سرعت و شیرینی گذشت و از این پس بهرهمند از همه آثار آن خواهند بود. اما برای آنان که تخلف و نافرمانی کردند، بسیار طولانی و سخت و اکنون شرمنده از کردار و رفتار خود خواهند بود. آنان با نافرمانی خود به کسی زیان نرساندند؛ مگر به خودشان و امروز که آن روزهای عزیز گذشته است، هرکس آنچه را که کاشته است، درو میکند. فرمانبرداران با چهرههای خندان مزد خویش میگیرند و تبهکاران نیز کیفر کردة خود میبینند و حسرت میخورند.
این همان خلاصه داستان مرگ و زندگی و حشر است که امامان و راهنمایان ما تلاش کردهاند تا از آن غافل نمانیم. آنگونه که شیخ صدوق نقل کرده است در چنین روزی چشمان حقیقت بین امام حسن مجتبیعلیهالسلام به مردمی میافتاد که در روز عید خندان و سرگرم بودند. آن حضرت که آموزگار نکته سنج و وقتشناس همه تاریخ بوده و هستند، رو به یاران و همراهان کرد و آنان را به درس گرفتن از عید فطر فرا خواند. ایشان فرمودند: «خداوند عزوجل ماه رمضان را میدان مسابقهای برای بندگان خویش قرارداد تا با اطاعت و جلب رضایت الهی با یکدیگر رقابت کنند؛ گروهی کوشیدند و پیروز شدند و گروهی نیز نافرمانی کردند و باختند!» امام مجتبی علیهالسلام با این تمثیل قیامت را به یاد آوردند و لذا چنین ادامه دادند: «شگفتا! شگفتا از آنان که امروز هم سرگرم بازی و خنده هستند؛ روزی که نیکوکاران پاداش میگیرند و بدکاران زیان میبینند. به خدا قسم اگر پرده از چشمان شما بیفتد، خواهید دید که هر دو گروه مشغول اعمال خویش هستند.»
پایان این حدیث ارزشمند اشارهای به تجسم اعمال است و آنچه در قیامت برای ما عیان خواهد شد. قیامت حقیقتی موجود است که ما نمیبینیم، نه آنکه حادثهای باشد که در آینده پدید خواهد آمد. «اِذا وَقَعَتِ الواقعه» یعنی این حادثه اتفاق افتاده است و لذا فرمود که اگر پرده بیفتد آن را هم اکنون مشاهده خواهید کرد.
این درسِ بزرگ است که اول شوال را عید سعید میکند و اگر کسی چنین درسی گرفت، قدر آن را دانسته است. برای همین روایت شده است که شبِ آن کمتر از شب قدر نیست. شبِ عید فطر شبِ اندیشه و بیداری است و روزِ آن روزِ عمل و مردم داری. آنان که یکماه خدا را اطاعت کردهاند، امروز و قبل از هر کارِ دیگری باید به یاد بندگان محروم و نیازمند خدا باشند. حق آنان را از مالِ خود ادا کنند و تلاش نمایند تا به بهترین شکل هم ادا کنند و این حتی بر نماز و ادای حق خدا هم مقدم است! «قَدْاَفْلَحَ مَن تَزَکّی و ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّی». رستگاری و کامیابی از آنِ کسی است که زکات مخصوص فطر را بدهد و با یاد پروردگار نماز بگذارد!
از آداب و اعمال عید فطر است که ابتدا نیاز محرومان را تامین کنی و بعد به دانه خرمایی افطار نمایی. سپس همراه خیل جمعیت به صحرا رو آوری و بسان قطرهای به دریای بندگان صالح بریزی و از عفو، رحمت، تقوی و مغفرت درخواست کنی! چه زیبا و نمادین است این دستور که در صورت امکان، کمی هم از تربت پاک سالار شهیدان باید تناول کرد تا کام جان به شیرینی ایثار و شهادت هم شیرین شود و آنگاه که آماده خروج از منزل میشویم، باید گفت:
«بارالها! در این روز هرکس آماده میهمانی بندهای از بندگانت میشود تا از ضیافت و بخشش او بهرهمند گردد. امّا من، ای پروردگار بزرگ، تنها آماده میهمانی تو هستم و به کرامت و بخشش و عطایای تو چشم دوختهام! امروز یکی از عیدهای امت پیامبر تو است و من به اتکای اعمال صالح یا به امید بندگانت در این جشن شرکت نکردهام. بلکه فروتنانه و معترف به گناهان و خطاها آمدهام. پس ای بزرگ! ای بزرگ! ای بزرگ! گناهان بزرگ مرا ببخشای؛ چرا که گناهان بزرگ را جز تو کسی نخواهد بخشید. به جز تو خدایی نیست ای مهربانترین مهربانها»
به راستی آیا رسیدن به این حال، خود بزرگترین عید و رسیدن به «احسنالحال» نیست؟! این حالِ خوش روزیِ همه ما باد.