بررسی جایگاه نظارت شورای نگهبان بر انتخابات ریاست جمهوری در کلام مقام معظم رهبری
شوراى نگهبان، عماد ملت و دین و مایهى اطمینان و سکینه قلب مؤمنین است و در حقیقت نبض نظام اسلامى به شمار مىرود. وقتى شوراى نگهبان مثل همهى دورههاى گذشتهى آن قوى و قاطع و دقیق باشد، موجب آرامش کسانى مىشود که دلشان براى اسلام مىتپد و آرزویشان تحقق اهداف اسلامى و شریعت حقهى نبویه است.
مقام معظم رهبری در برهههای گوناگون در دفاع از جایگاه والای شورای نگهبان و تبیین وظایف این نهاد مهم نظام اسلامی، بیاناتی داشتهاند که در ادامه به اهم این موارد اشاره میشود:
«اعتبار نظر شورای نگهبان، هموزن اعتبار اصل قانون اساسى است. ... وظیفهى نظارت شوراى نگهبان بر انتخابات و تضمین صحت انتخابات، از جملهى کارهاى بسیار بزرگ و مهمى است که در قانون اساسى بر عهدهى شوراى نگهبان گذاشته شده است. اگر نظارت شوراى نگهبان نباشد و اگر تأیید صحت انتخابات به وسیلهى شوراى نگهبان انجام نگیرد، اصل این انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و اعتبار خود را از دست خواهد داد؛ چه انتخابات مجلس، چه انتخابات خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهورى،
کارى که شما انجام میدهید، بسیار کار مهمى است. این کار خلاصهاش عبارت از این است که کسانى که بناست براى کشور و ملت تصمیم بگیرند - چه در قالب مجلس خبرگان، چه در قالب مجلس شوراى اسلامى، چه در قالب رئیس جمهورى - و سرنوشت کشور به دست اینها داده میشود، از صلاحیت لازم برخوردار باشند. نمیشود هر کسى را مسلط بر سرنوشت مردم کرد. نمیشود به هر کسى با هر کیفیتى در رفتار و اخلاق و عقاید و سلائق و ممشا و معلومات و معرفت و اینها، اجازه داد که براى ادارهى یک کشورِ هفتاد میلیونى، با این عظمت، با این تاریخ، بیاید قانون بنویسد؛ او را الزام کند ؛
آن کسى که بناست رئیس قوهى مجریهى کشور بشود؛ یعنى همهى موجودى کشور، دارائى کشور، امکانات کشور در اختیار او باشد، براى اینکه به مدت چهار سال این کشور را اداره کند، نظم بدهد، پیش ببرد، آباد کند، مشکلاتش را برطرف کند؛ نمیشود هر کسى بیاید در اینجا قرار بگیرد؛ صلاحیتهائى لازم است. این صلاحیتها را کى باید تشخیص بدهد؟ آیا جائى لازم نیست که تشخیص بدهد این صلاحیتها در این شخص یا در این اشخاص هست یا نیست؟ بدیهى است و واضح است که دستگاهى لازم است؛ این دستگاه، همین دستگاه شوراى نگهبان و واسطههاى نظارتىاى است که این دستگاه دارد. ببینید که این کار چقدر مهم است. وقتى فهمیدیم چقدر مهم است، آنگاه مىفهمیم که چرا بعضى از جریانهائى که دل خوشى با نظام اسلامى ندارند، اینقدر به این کار حمله میکنند، هجوم میبرند و علیه آن تبلیغات میکنند. دستگاههاى تبلیغاتى بیگانه هم که کارشان همین است. همیشه و بخصوص در وقتى که انتخاباتى وجود دارد، یکى از حرفهاى دائمالتکرار اینها همین مسئلهى نظارت و شوراى نگهبان و رد صلاحیت و اینهاست.
اثبات صلاحیت، امضاى صلاحیت یا رد صلاحیت، یک وظیفه است. اگر این را از مجموعهى فعالیتهاى نظام برداریم، چیزى براى نظام باقى نمیماند. چطور اجازه بدهند یک آدمى که از لحاظ عقیده، اعتقاد محکمى به مبانى نظام ندارد؛ از لحاظ ممشاى عملى، یک انسان سالم و مستقل و داراى روش و اخلاق مستقیمى نیست؛ از لحاظ سیاسى، دلبستگى او به مسائل کشورش و مردم کشورش کمتر از دلبستگى او به مصالح بیگانگان است، فرضاً بیاید در رأس دستگاه اجرائى یا در مسند قانونگذارى قرار بگیرد؟ این کار جایز است؟
معیار عبارت است از مقررات و قانون. سلائق نباید دخالت کند. گرایش سیاسى، گرایش گروهى، گرایش جناحى نباید دخالت کند. سفارش و توصیه نباید دخالت کند. معیار بایستى بین خود و خدا، همان معیار قانونى باشد؛ هم در مسئلهى نظارتها، هم در مسئلهى قبول یا رد قوانین مجلس. فقط باید معیار را معیار قانون قرار داد. مرّ قانون باید رعایت شود. گاهى ممکن است انسان به نظرش برسد که اگر اینجا بر طبق قانون عمل کنیم، مصلحت نباشد. در همانجا رعایت قانون از رعایت آن مصلحت بالاتر و لازمتر است؛ چون اگر چنانچه بنا شد که با نظر اشخاص و افراد و مصلحتاندیشىِ این و آن، معیارها و ضابطهها به هم بخورد، دیگر ضابطهاى باقى نخواهد ماند؛ یک روز یک کسى یک جور مصلحت میداند، یک روزِ دیگر کس دیگرى جور دیگرى ممکن است مصلحت بداند، یا در یک روز دو نفر دو جور مصلحت بدانند؛ لذا دیگر قانونى باقى نمیماند، ضابطهاى باقى نمیماند. ضابطه مقدم است بر هر مصلحتاندیشى، بر هر نگاه و دید و بینش.
البته در نگاه فقهى یا استنباط حقوقى در شوراى نگهبان ممکن است تغییراتى پیش بیاید؛ این ایرادى ندارد؛ براى هر مجتهدى تبدّل رأى پیش مىآید. ... این اشکالى ندارد. تبدّل رأى شوراى نگهبان در موارد گوناگون، عیب نیست؛ منتها همین تبدّل رأى هم بایستى منطبق باشد بر ضوابط و قوانین، و منضبط باشد»[1]
«شوراى نگهبان مطمئنترین دستگاه و ارگانى است که انقلاب به نظام کشور بخشیده است. براى اینکه به طور کلى از سلامت نظام مطمئن باشیم، مهمترین و رساترین و فعالترین و مؤثرترین مجموعهى ما همین شوراى نگهبان است.
شوراى نگهبان در حرف و اقدام و کار خودش، امین و مؤتمن است و همه موظفند که به چشم امین به آن نگاه کنند.»[2]
« مسؤولان امور انتخابات، اعم از مسؤولان اجرایى که وزارت کشور است و شوراى نگهبان که کار نظارت را به عهده دارد، وظایف سنگینى دارند. اندک اختلالى در این کار عظیم، حقیقتاً یک گناه و یک جرم است. مبادا بگذارید در این امر مهم، کوچکترین اختلالى به وجود آید.
اگر شوراى نگهبان در این قضیه به یک نتیجه منطبق بر قانون و مقرّرات رسید، باید با قاطعیت اقدام کند. هیچ چیزى نباید مانع از اقدام قاطع قانونى شود. در همه امور، بخصوص در چنین امورى که با افکار و عواطف و احساسات و عقاید و آراء گوناگونى مواجه است، قاطعیت چیز لازمى است.
کسانى هم که در بیرون این مجموعه هستند، همینطور باید رعایت کنند. آنهایى که قلمى بهدستشان هست، تریبونى در اختیارشان هست، بفهمند که اعتراض کردن، بىاحترامى کردن و هتک حرمت شوراى نگهبان، خطاى کوچکى نیست. قابل قبول و قابل تحمّل نیست.»[3]
«شوراى نگهبان، عماد ملت و دین و مایهى اطمینان و سکینه قلب مؤمنین است و در حقیقت نبض نظام اسلامى به شمار مىرود. وقتى شوراى نگهبان مثل همهى دورههاى گذشتهى آن قوى و قاطع و دقیق باشد، موجب آرامش کسانى مىشود که دلشان براى اسلام مىتپد و آرزویشان تحقق اهداف اسلامى و شریعت حقهى نبویه است. و اگر خداى نکرده روزى شوراى نگهبان تضعیف بشود - چه تضعیف حیثیتى، و چه تضعیف هویتى و درونى - مطمئناً ضربهى جبرانناپذیرى به انقلاب خواهد خورد.»[4]
« شوراى محترم نگهبان صلاحیتهاى افرادى را احراز میکند، بعضى را هم احراز نمیکند. شوراى نگهبان از لحاظ قانونى موظف است صلاحیتها را احراز کند؛ باید تشخیص بدهد، باید برسد به این که این صلاحیت وجود دارد.
بعضىها به این نظارتهاى شوراى نگهبان و عوامل نظارتى معترضند. ممکن است اعتراضشان بجا و واقعاً درست هم باشد؛ منتها توجه کنیم که وقتى یک مقام مسئول قانونىِ مورد اعتماد تصمیمى گرفت، ما تسلیم باشیم. همهمان باید تبعیت کنیم. وقتى یک مقام مسئولى که مورد اعتماد هم هست - مثل شوراى نگهبان - تصمیمى گرفت، بایستى تسلیم آن شد، باید تبعیت کرد.»[5]
« باید به مسئولان احراز صلاحیتها توصیه کنیم که با دید صددرصد قانونى و بدون هیچ ملاحظهیى از هیچ طرف نگاه کنند. این، چیزى است که بنده همیشه توصیه مىکنم. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
البته کسانى که به عنوان نامزد انتخابات به مردم معرفى مىشوند، معنایش این است که اینها صلاحیت دارند و این معرفى، امضاى صلاحیت اینهاست. دستگاهها بایستى مراقب باشند که این امضاء بیهوده، خلاف و دروغ نباشد. این دروغ گفتن به مردم است؛ هم رد کردنِ آدم صالح، هم پذیرفتنِ آدم ناصالح؛ هر دو بد و هر دو خلاف است. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸
این توصیهى من به شما مسئولان محترم انتخابات هم هست: قانون را معیار قرار دهید. در آیهى کریمهى قرآن که تلاوت کردند، به اداى امانت اشاره شد - «انّ اللّه یأمرکم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها»(3) - اداى امانت به همین است که طبق مرّ قانون عمل شود؛ هم در مرحلهى تشخیص صلاحیتها - چه در مورد ریاست جمهورى، چه در مورد شوراها، و در موارد دیگرى که در پیش است - هم در مرحلهى قرائت آراء، هم در مرحلهى حفظ آراء و صندوقها. باید مرّ قانون رعایت شود و نهایت امانتدارى انجام بگیرد؛ که بحمداللّه تا حالا هم همین جور بوده است.۱۳۹۲/۰۲/۱۶
به جوسازىها ابداً نباید اعتناء کرد نظارت شوراى نگهبان در مسائل انتخابات، یکى از مهمترین کارهائى است که انجام مىدهد؛ کار بسیار مهمى است، کار بسیار لازمى است. به جوسازىهائى که علیه این کار مىشود، ابداً نباید اعتناء کرد. البته کار را باید درست انجام داد. به همان اندازه که کار مهم است، به همان اندازه سلامت کار مهم است. یعنى باید معیارها را درست فهمید، و فقط بر اساس این معیارها قبول کرد یا رد کرد. از این معیارها نباید تخطى شود، کوتاهى هم نباید بشود، غفلت هم نباید بشود.۱۳۸۶/۰۴/۲۰
اگر کسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه میدهند، باید حتماً رسیدگى بشود؛ البته از مجارى قانونى؛ رسیدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زیر بار بدعتهاى غیرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتى دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برندهاند، بعضى برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتى دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. اگر واقعاً شبههاى هست، از راههاى قانونى پیگیرى بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالى در قانون نیست. همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسى بشود.۱۳۸۸/۰۳/۲۶ »
حسین فاتحی زاده
پی نوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بیانات در دیدار اعضاى شوراى نگهبان، 20 /4 /1386
[2] . بیانات در دیدار اعضاى هیأت مرکزى نظارت بر انتخابات مجلس 04 /12 /1370
[3] . بیانات در دیدار اعضاى هیأتهای نظارت شوراى نگهبان 14 /11 /1374
[4] . بیانات در مراسم بیعت اعضای شورای نگهبان 21 /03 /1368
[5] . خطبههای نماز جمعه تهران، 14 /11 /1390