حجتالاسلاموالمسلمین محمد سلیمی، عضو حقوقدان شورای نگهبان:
جایگاه شورای نگهبان، رفیع و منحصربهفرد است
اشاره: حجت الاسلام والمسلمین محمد سلیمی، از اعضای جدید شورای نگهبان است که سال گذشته با معرفی رئیس قوه قضائیه و با رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به عنوان عضو حقوقدان به این نهاد پیوست. طی گفتگوئی به مناسبت سالگرد تاسیس شورای نگهبان، ضمن آشنائی بیشتر با سوابق وی، دیدگاههای او را در باره چگونگی فعالیت شورای نگهبان جویا شدهایم.
جناب آقای سلیمی، در ابتدا برای معرفی خودتان اطلاعاتی به خوانندگان ما بدهید. اینکه چه سالی و در کجا بهدنیا آمدهاید؟ چه سالی ازدواج کردید و چند فرزند دارید و فرزندانتان اکنون به چه کاری مشغول هستند؟
بنده در سال 1333 در یکی از روستاهای همدان و در یک خانواده سنتی و مذهبی بهدنیا آمدم. از سال 1343 بههمراه خانواده به قم رفتم و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شدم. و همواره آرزویم این بوده که حضرت ولیعصر(عج) بنده را بهعنوان یک سرباز و خدمتگزار برای اسلام بپذیرد. در سن 21 سالگی ازدواج کردم و ثمره این ازدواج 6 فرزند، دو پسر و چهار دختر است. پسر بزرگم طلبه است و در حوزه علمیه مشغول تحصیل است. پسر دیگرم در یکی از نهادهای انقلابی بهعنوان کارمند مشغول کار است. دخترانم هم همگی تحصیلات دانشگاهی دارند، یعنی لیسانس و بالاتر. یکی از آنها جزو اساتید جامعهالمصطفی است. کوچکترینشان بهتازگی از دانشگاه امام صادق(ع) در رشته حقوق فارغالتحصیل شده است. بقیه هم به زندگی عادی خود مشغول هستند.
چگونه وارد حوزه علمیه شدید و در کدام مدارس علمیه درس خواندهاید؟
همانطور که قبلا گفتم در سال 1343 همراه خانواده پدریام به قم آمدم و از همان زمان در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شدم. وقتی حضرت امام (ره) را تبعید کردند، من طلبه سال اول بودم و تقریبا یک سال ایشان را درک کردم. حتی از سخنرانی معروف حضرت امام(ره) در مسجد اعظم قم یک چیزهایی یادم هست.
پس از یکی دو سال، با راهنمایی برخی از بزرگان به مدرسه علمیه منتظریه معروف به حقانی که آن موقع با مدیریت شهید قدوسی(ره) اداره میشد، رفتم. از سال 45 تا پیروزی انقلاب اسلامی در این مدرسه تحصیل کردم. مدرسه حقانی قم با اشرافیت شهید آیتا... بهشتی و مدیریت شهید قدوسی و کمکی که حضرت آیتا... جنتی به این بزرگواران میکرد، اداره میشد.
نقش آیتا... جنتی در مدرسه حقانی چه بود؟
بنده برخی از دروس سطح را نزد ایشان فراگرفتم. هم ادبیات عرب و هم یکسری مباحث مانند اصول فقه و این چیزها را پیش ایشان خواندم. در سالهای آخر بهخاطر اینکه کار مدرسه، گستردهتر شده بود، آیتا... جنتی در یکسری کارهای مربوط به مدیریت مدرسه و کارهای تهذیب و تربیتی طلاب مدرسه به شهید آیتا... قدوسی کمک میکردند.
دروس حوزه علمیه را تا چه سطحی خواندهاید و آیا در حوزه تدریس هم میکنید؟
بنده تا پیش از انقلاب، دروس مقدمات و سطوح عالی را پشتسر گذاشتم و چند سالی نیز در درس خارج برخی از بزرگان حوزه شرکت کردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهخاطر ضرورتی که انقلاب ایجاد میکرد و شهید بهشتی و شهید قدوسی به تناسب کارهایی که در اختیارشان بود از ما برای کار در دستگاه قضایی دعوت کردند و ما نیز وظیفه خودمان دانستیم که در حفظ و حراست از انقلاب و تثبیت پایههای نظام، کمک کنیم. از این رو آمدیم در مجموعههای قضایی مشغول بهکار شدیم، ولی در کنار کار در دستگاه قضایی، هیچگاه طلبگی را فراموش نکردم. در هر کجا که بودم و زمینه تدریس در حوزه و دانشگاه پیش میآمد، علومی را که آموخته بودم را تدریس کردهام.
با توجه به اینکه پس از انقلاب اسلامی در حوزه کارهای قضایی وارده شدهاید، اندکی از سوابق خود در این حوزه بگویید.
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی کارها شروع شد. بهعنوان مثال اواخر بهمن 57 که بنا شد ادارات بعد از اعتصابات طولانی باز شوند، قرار شد که برای بازگشایی هر ادارهای فردی از دفتر حضرت امام(ره) اعزام بشود و بنده هم جزو طلبههایی بودم که آن روزها در دفتر حضرت امام(ره) بودم که بازگشایی مجموعه بالگردسازی مهرآباد به بنده محول شد.
بنابر این اجمالا کارها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب آغاز شد. تا اینکه ستادی در قم تشکیل شد که پس از ساکن شدن حضرت امام(ره) در قم، خیلی از امور مربوط به انقلاب را در سطح کشور پیگیری میکرد. در این ستاد، دفتری برای اعزام قضات برای دادگاهها خصوصا دادگاههای انقلاب وجود داشت که مسئولیت آن برعهده آیتا... مؤمن عضو فقهای محترم شورای نگهبان بود. بنده هم به اعتبار اینکه مدت زیادی در دوره تحصیل افتخار شاگردی ایشان را داشم و یک احساس نزدیکی به ایشان داشتم، در این دفتر انجام وظیفه میکردم. پس از مدتی حضرت امام(ره)، شهید قدوسی را خواستند و حکم دادستانی انقلاب را به ایشان ابلاغ کردند و ایشان را موظف کردند که دادسراهای انقلاب را در سراسر کشور ساماندهی کنند. بنده در این مدت به ایشان در کار اعزام بازرس به استانها و... کمک میکردم. تا اینکه ایشان در اواخر سال 59 به بنده فرمودند برای انجام برخی امور، بهمدت دو هفته قم را ترک کنم و به تهران بیایم که این دو هفته، تاکنون که بیش از 31 سال از آن میگذرد، استمرار داشته است.
در این مدت بنده مسئولیتهای مختلفی در دادگاههای انقلاب داشتهام. نزدیک 6 سال رئیس دادگاه انقلاب همدان بودم. در عملیات مرصاد در دادگاهی که برای رسیدگی به پرونده منافقین در خطوط مقدم تشکیل شد، با حکم حضرت امام(ره) و درخواست رئیس وقت دیوان عالی کشور حضور داشتم که این دادگاهها بلافاصله پس از آزادسازی مناطق اشغالی برای رسیدگی به امور برپا میشد.
بعد از آن هم از سال 67 تا سال 89 و قبل از آنکه به شورای نگهبان بیایم، نزدیک 22 سال در دیوان عالی کشور بودم و ریاست شعبه 31 آن را برعهده داشتم. روزی که به دیوان عالی رفتم، جوانترین نیروی آنجا بودم و این موضوع فتح بابی بود تا نیروهای جوان و تربیت یافته حوزههای علمیه به این دیوان بیایند. از طرفی بنده از اوایل انقلاب، بهنحوی با دادگاه ویژه روحانیت نیز مرتبط بودم. این دادگاه در اوایل تاسیس تنها یک شعبه داشت و آن هم در قم و زیرنظر بزرگان حوزه بود که بنده با آن مرتبط بودم. از سال 67 که این دادگاه مجددا با یک تشکیلات منسجم
و جدیدی زیر نظر حضرت امام(ره) فعال شد، بنده بهعنوان یکی از قضات دادگاه ویژه در آنجا هم انجام وظیفه میکردم. تا اینکه در سال 84 بعد از آنکه حجتالاسلاموالمسلمین محسنیاژهای دادستان ویژه روحانیت وقت به وزارت اطلاعات منسوب شدند، نظر مقام معظم رهبری بر این شد که بنده که تا آن زمان با ابلاغ معظمله ریاست شعبه دوم این دادگاه را برعهده داشتم، بهعنوان دادستان دادگاه ویژه روحانیت منصوب شدم که این مسئولیت تا الان نیز ادامه دارد.
با توجه به اینکه شما سالها با شهید بهشتی و شهید قدوسی ارتباط داشتید، اگر ممکن است قدری از احوالات آنها را برای ما بازگو کنید.
این دو بزرگوار، اسطوره نظم بودند. در مدرسه علمیه حقانی برای آغاز و پایان کلاسها یک زنگی میزدند. شهید قدوسی مقید بودند که وقتی زنگ خورد همه طلاب و اساتید بلافاصله سرکلاسها حاضر شوند. ایشان وقتی زنگ آغاز کلاس را در دفتر میزدند، به ایوان میآمدند تا ببینند چه کسانی از طلاب و اساتید دیر به سر کلاس میروند و مثلا اگر حتی استادی دوسه دقیقه دیر میکرد، ایشان با وی سلام و احوالپرسی میکردند و میفرمودند آقا سه دقیقه از وقت کلاس شما گذشته است.
شهید بهشتی نیز از این جهت، شُهره بودند. مثلا ایشان وقتی برنامه یا جلسهای را شروع میکردند، ساعتشان را میگذاشتند جلوی خودشان تا آن برنامه را سر دقیقهای که معین کرده بودند، تمام کنند. نمازهای خود را دقیقا اول وقت میخواندند و گاهی هم که یک جلسه با وقت نماز تداخل داشت، ایشان میفرمودند: عیبی ندارد، اول نمازمان را بخوانیم و بعد جلسه را ادامه دهیم. حتی برخی اوقات بود که نمیشد جلسه را بههم زد، ایشان خودشان میرفتند و نماز اول وقتشان را میخواندند و بعد به جلسه برمیگشتند. یادم هست که یکبار تقریبا یک ماه مانده به شهادت ایشان، در جلسه شورای عالی قضایی خدمت ایشان بودیم. چون جلسه مقداری دیر شروع شد، هنوز مباحث تمام نشده بود که به وقت نماز برخوردیم. تکهکلام ایشان این بود که بهجای آنکه بگویند «خُب»، میگفتند «خوب»، در آن لحظه ایشان فرمودند خوب، وقت نماز است. من عرض کردم بحثها تمام نشده است. ایشان باز فرمودند بسیار خوب! و بعد هم جلسه با حضور اعضاء استمرار پیدا کرد، اما یکدفعه متوجه شدیم که شهید بهشتی غیب شدند و رفتند در اطاق کناری، نمازشان را خواندند و به جلسه برگشتند.
شهید بهشتی را ما هنوز نشناختهایم. حضرت امام(ره) ایشان را خوب میشناختند که فرمودند: بهشتی یک ملت بود. ایشان زمان طاغوت یعنی قبل از سال 1340 در شهر قم آموزش و پرورشی بودند و شغلشان دبیری زبان انگلیسی بود، حتی در مدرسه، درس معارف دینی هم نمیدادند تا یکوقت دستمزدی که میگیرند شبههای نداشتهباشد. ساواک تصمیم میگیرد که ایشان را تبعید کند. ایشان را منتقل میکنند به تهران و میگویند باید در مدرسهای دخترانه در شمال شهر تهران، انگلیسی درس بدهد. فکرش را بکنید در وضعیت اجتماعی آن روز، با وجود بیحجابی و... آن هم در شمال تهران، ایشان را مجبور میکنند که در یک دبیرستان دخترانهای که بچههای وابستگاه رژیم در آن تحصیل میکردند، انگلیسی تدریس کند. روزی که ایشان وارد مدرسه میشوند دخترها ایشان را هو میکنند که آخوند آمده به ما درس بدهد و... اما کار بهجایی میرسد که پس از مدتی خانوادههای طاغوتی هجوم میآورند به مدرسه که «این دبیر انگلیسی بچههای ما را طرفدار [امام]خمینی کرده است.» رژیم بیش از سههفته شهید بهشتی را در آن مدرسه تحمل نمیکند و تصمیم میگیرد ایشان را به جای دیگری منتقل کند. همین دانشآموزانی که روز اول آن برخورد را داشتند جمع میشوند و اعتراض میکنند که ما دبیرمان را دوست داریم، چرا میخواهید او را ببرید؟ اینبار ایشان را میفرستند به دبیرستان دخترانه اقلیتهای دینی، اما آنجا هم رژیم ایشان را بیش از چندماه تحمل نمیکند و شهید بهشتی را ممنوعالتدریس میکند و به ستاد آموزش و پرورش منتقل میکند. ایشان هم وقتی به آنجا میروند هماهنگ میکنند که کار تدوین متون کتابهای درسی دانشآموزان را به وی بدهند. بعد با یک هیئتی بههمراه شهید باهنر و برخی دیگر از دوستانشان، آنجا هم مشغول انتشار آرمانهای اسلامی میشوند. ایشان همواره در همهجا آرمانهای اسلامی را دنبال میکردند و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهدلیل خلأ کار تشکیلاتی نیروهای انقلاب، ایشان بهدنبال کارهای تشکیلاتی میروند و حتی زمانی که حضرت امام(ره) به ایشان تصدی ریاست شورای عالی قضایی را پیشنهاد میکنند، میفرمایند که ما خلأ کار تشکیلاتی داریم و اگر اجازه بدهید من به این کار بپردازم که حضرت امام مسئولیت شورای عالی قضایی را بر ایشان تکلیف میکنند. واقعا منافقین شخصیتهای بزرگی را از ما گرفتند و خلأ شهید بهشتی، شهید مطهری و... هیچ وقت پرنشد. اما بهقول معمار انقلاب، حضرت امام(ره)، خدای انقلاب، حافظ این انقلاب است و با رفتن این و آن، انقلاب سقوط نمیکند. درست هم گفتند، چرا که اراده خداوند بر این بود که این انقلاب بماند و امیدواریم که انشاءا... پرچم آن بهدست حضرت ولیعصر ارواحنا فداه برسد.
آیا شما فکر میکردید که عضو شورای نگهبان بشوید؟
بنده، نه فکر میکردم که عضو شورای نگهبان بشوم و نه برای عضویت در این شورا قدمی برداشته بودم. ولی وقتی که مسئولیتی برعهده آدم گذاشته میشود دیگر موقعیت عوض میشود. شورای نگهبان هم جایی است که از همان بدو تاسیس، جریانهای سیاسی و غیره نسبت به آن موضعگیری داشتهاند. آیتا... آملی بنده را خواستند و نظرم را راجع به معرفی برخی افراد بهعنوان حقوقدان شورای نگهبان جویا شدند که بنده هم نظر مثبت دادم. در ابتدا گمان کردم بهدلیل سابقه کار ما در دستگاه قضایی ایشان از ما راجع به این افراد استمزاج میکنند. بعد فرمودند که خود شما را هم میخواهیم بهاین عنوان معرفی کنیم. بنده گفتم که آمادگی این کار را ندارم. چون مقام معظم رهبری دادسرای ویژه روحانیت را به بنده سپردهاند و این مسئولیت، امانتی از سوی ایشان به بنده است، وظیفه خودم میدانم که در آن مسئولیت بمانم و چهبسا هم که ایشان راضی به این امر نباشند. ایشان فرمودند که در این رابطه رایزنیهای لازم را انجام دادهان. بنده گفتم دادگاه ویژه، تازه به یک آرامشی رسیده است و خوب نیست که این فضا از بین برود. ایشان تقریبا متقاعد شدند و گفتند که حداقل اجازه بدهید که اگر ضرورتی پیش آمد اسم شما را هم در لیست بگذارم که بنده گفتم شما مسئول بنده هستید و هر تصمیمی بگیرید من مخالفتی نمیکنم -چون آن موقع بنده ریاست شعبه 31 دیوان عالی کشور را برعهده داشتم- ولی اگر به انتخاب خودم باشد، این کار را نمیکنم.
بعد از یک روز متوجه شدم که اسم بنده را هم در لیستی که به مجلس معرفی شد، گذاشتهاند. بهدنبال آن سوابق ما را خوستند و چند روز بعد از سوی مجلس انتخاب شدیم که کل ماجرا جمعا پنج روز بیشتر طول نکشید.
بههر حال قسمت این بود که ما در عرصه این مسئولیت هم مورد امتحان قرار بگیریم.
بهنظر شما آیا قوه قضائیه در معرفی اعضای حقوقدان شورای نگهبان به تنوع گرایشهای حقوقی هم توجه میکند و بهطور کلی در این مدتی که در شورا بودهاید، آیا این تنوع در گرایشهای حقوقی را مشاهده کردهاید یا خیر؟
با توجه به دورههای گذشته و افرادی که تاکنون برای این کار معرفی شدهاند بهنظر میرسد که رؤسای قوه قضائیه به این امر عنایت داشتهاند. حضرت آیتا... آملیلاریجانی وقتی بنده را معرفی کردند، گفتند که میخواهم از قضات باسابقه دیوان عالی کشور هم در شورای نگهبان حضور داشته باشند، چون قوانین باید از لحاظ مصداقی هم قابل اجرا باشند و این نگاه در شورای نگهبان هم ملاک عمل قرار بگیرد. ایشان معتقد بودند کسانی که دوره طولانی در دستگاه قضایی خصوصا دیوان عالی کشور کار کردهاند باتوجه به گستردگی اطلاعاتشان در قسمتهای مختلف حقوقی مانند حقوق کیفری، عمومی و امثال اینها حضورشان در شورای نگهبان مؤثرتر خواهد بود. روی این اصل ایشان بهدنبال آن بودند که یک یا دو نفر از دیوان عالی کشور را به شورای نگهبان بفرستند و بنده را نیز به اعتبار اینکه قاضی دیوان بودم انتخاب کردند.
بهطور کلی قوه قضائیه باید در معرفی حقوقدانان شورای نگهبان این مطلب را درنظر داشته باشد که در شورای نگهبان باید تمام جوانب حقوقی مدنظر قرار بگیرد.
کار در شورای نگهبان چه تفاوتی با دیگر مسئولیتها میتواند داشته باشد؟
جایگاه شورای نگهبان در نظام اسلامی یک جایگاه رفیع و منحصربهفردی است. امتیاز قانونگذاری نظام جمهوری اسلامی بر خیلی از سیستم های قانونگذاری مترقی دنیا، وجود شورای نگهبان است. تأسیس این نهاد هم خیلی حسابشده تنظیم شده است. کمتر از 50 روز پس از پیروزی انقلاب، یک همهپرسی در کشور انجام دادیم و از مردم نوع حکومت را سئوال کردیم. جمهوری اسلامی، آری یا نه؟ در فروردین سال 58 بیش از 98 درصد شرکتکنندگان در این همهپرسی اعلام کردند که ما جمهوری اسلامی را میخواهیم. جمهوری اسلامی یعنی جمهور مردم، خواهان این هستند که حکومتی براساس مبانی اسلامی در این کشور برپا شود. این امر به این معناست که همه نظامهای حاکم در این حکومت باید براساس مبنای اسلام تشکیل و اجرا شود. نهتنها قضاء اسلامی بشود، اجرا و تقنین هم اسلامی بشود. یعنی اساس حکومت براساس اسلام باشد. از طرفی براساس آموزههای دینی ما که در قانون اساسی نیز آمده است، مشروعیت حکومت در جامعه به ولایتفقیه است. یعنی اگر کسی در این حکومت سمتی دارد و این مسئولیت مستقیم یا غیر مستقیم منتسب به ولایتفقیه نباشد، مشروعیت نخواهد داشت. در قوه مقننه نیز که نمایندگان آن با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند، امر تقنین نیز باید با امضای ولیفقیه باشد. بر اساس قانون اساسی هیچ یک از مصوبات مجلس شورای اسلامی نباید خلاف موازین شرع و اصول قانون اسلامی باشد و تشخیص این امر برعهده شورای نگهبان است. فقهای شورای نگهبان را ولیفقیه انتخاب میکند و حقوقدانان شورا نیز از میان افرادی که از سوی رئیس قوه قضائیه منصوب رهبری به مجلس معرفی میشوند، انتخاب میگردند.
بنابر این جایگاه شورای نگهبان بسیار رفیع است. اگر نظرات حضرت امام(ره) راجع به شورای نگهبان را ملاحظه کنیم، تاییدات محکمی که حضرت امام(ره) راجع به شورای نگهبان فرمودهاند مثل اینکه شورای نگهبان باید در مواضع خود دقیق باشد و محکم بایستد، نشانگر اهمیت این جایگاه است. اعضای شورای نگهبان هم باید بهنحوی عمل کنند که جایگاه و شأن این شورا در جامعه حفظ شود. البته مسئله نظارت بر انتخابات که یکی از وظایف مهم شورای نگهبان است، طبیعتا یکسری کشمکشهای سیاسی را بهدنبال خواهد داشت.
آیا حضور همزمان شما در رأس دادگاه ویژه روحانیت و عضویت در شورای نگهبان بهعنوان حقوقدان، شامل مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنی بر ممنوعیت دوشغله بودن حقوقدانان شورا نمیشود؟
بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی مبنیبر ممنوعیت اشتغال حقوقدانان شورای نگهبان در دولت و قوه قضائیه، بنده از روزی که بهعنوان عضو حقوقدان شورای نگهبان انتخاب شدم، یک لحظه هم نتوانستم رئیس شعبه 31 دیوان عالی کشور باشم، حتی گفتم پروندههایی که روی میزم بود را افراد دیگری ببینند. فقط یکبار آنجا رفتم و وسایل شخصی خودم را جمع کردم. از طرفی با توجه به اینکه دادگاه ویژه روحانیت، نهادی مستقل از قوه قضائیه و مستقیما زیرنظر رهبری است و دادستان و حاکم شرع شعبه اول دادگاه ویژه، مستقیما با حکم رهبری انتخاب میشوند، بنابر این مسئولیت بنده در دادسرای ویژه روحانیت شامل این قانون نمیشود.
نقش و عملکرد مجمع مشورتی فقهی و مجمع مشورتی حقوقی شورای نگهبان را در این مدتی که عضو شورا بودهاید، چگونه ارزیابی میکنید؟
این دو مجموعه میتوانند نقش بسیار مؤثر و کارسازی برای شورای نگهبان داشته باشند. چون درحال حاضر جلسات شورای نگهبان فشرده است. بنابر این اگر موضوعات قبلا در این مجموعهها خوب بررسی و نقادی شده و نقاط قوت و ضعفشان احصاء بشود، در شورای نگهبان بهتر نتیجه میدهد. الان هم نتایج این بررسیها به شورای نگهبان میآید و ما هم از نظرات آن دوستان استفاده میکنیم. البته بنده معتقدم در هر دو مجمع مشورتی باید دوسه نفر از اعضاء شورا حضور داشته باشند، چون اگر مباحث با حضور اعضاء در این مجمعهای مشورتی بررسی شود، نتایج پربارتری خواهد داشت و اشکالات آن هم کمتر خواهد بود.
رابطه بین فقها و حقوقدانان در شورای نگهبان را چگونه میبینید؟
در این زمینه هیچ مشکلی وجود ندارد. البته بنده چهبسا ارتباطم با فقها بیشتر از حقوقدانان باشد. چون برخی از فقها مثل آیتا... جنتی و آیتا... مؤمن از اساتید بنده در قبل از انقلاب بودهاند و پس از انقلاب هم بهدلایل کاری ارتباط خوب و تنگاتنگی با این بزرگواران داشتهام. آیتا... یزدی و آیتا... شاهرودی نیز هرکدام 10 سال رئیس قوه قضائیه بودهاند و بنده نیز در این قوه با آنها کار کردهام و از نظر فکری نیز به آنها نزدیک هستم و با مبانی فکری آنها آشنایی دارم. بنابر این مانند یک شاگرد هرجا نکتهای به ذهنم میرسد عنوان میکنم. بنابر این ارتباط بنده با فقها یک ارتباط استاد و شاگردی هم هست. بقیه حقوقدانان هم همینطور هستند. بیشتر حقوقدانان شورا در دستگاه قضایی کار کردهاند و با آقایان ارتباط خوبی داشتهاند و بهطور کلی ارتباطات میان حقوقدانان و فقها بسیار خوب و صمیمی است. البته بنده معتقدم قانون اساسی شورای نگهبان را دو مجموعه میبیند؛ یک مجموعه حقوقدانان و یک مجموعه فقها. در مسائلی که مربوط به مشروعیت مصوبات و یا پاسخ به نامههای رئیس دیوان عدالت اداری است، نظرات فقهای محترم، ملاک است و در مسائل مربوط به قانون اساسی و انتخابات، همه اعضاء با هم یکجا نظر میدهند.
چه نقاط قوت و ضعفی در عملکرد شورای نگهبان میبینید؟
از جمله نقاط قوت شورای نگهبان، حضور فقهایی وارسته، متدین، پرهیزکار، آشنا به کار و از نسل انقلاب اسلامی است که انقلاب اسلامی را از فرزندان خود بیشتر دوست دارند، چون تمام عمرشان را پای این انقلاب گذاشتهاند. این بزرگواران اغلب تجربههای کاری باارزشی در دستگاه قضایی و جاهای دیگر دارند، بحرانهای مختلفی که در طول انقلاب بهوجود آمده است را پشتسر گذاشتهاند. در مورد حقوقدانان نیز بنده بهغیر از یکی دو نفر با سوابق کاری بقیه آقایان در دستگاه قضایی آشنایی دارم و الحمدلله همگی متدین، انقلابی و دلسوز هستند و ویژگیهایی که در قانون اساسی برای حقوقدانان لحاظ شده است را دارا میباشند.
از این که عضو شورای نگهبان هستید و این مسئولیت برعهده شما است چه احساسی دارید؟
ما در این نهاد یک وظیفهای برعهده داریم که اگر بتوانیم طوری انجام وظیفه کنیم که رضایت خداوند حاصل بشود، خیلی خوب است اما اگر خدای ناکرده، حالا که این پست را اشغال کردهایم، نتوانیم این وظیفه را درست انجام بدهیم، وای به حالمان. خدمت در نظام جمهوری اسلامی اگر مخلصانه انجام شود، خیلی باارزش است. این یک مسئولیتی است که بر دوش ما گذاشته شده است که اگر درست انجام ندهیم، در روز قیامت میگویند «و قفوهم إنهم مسئولون» بایستید، باید جواب پس بدهید. بنابر این مسئولیت هرچه بیشتر باشد، بازخواست و مؤاخذه نیز بیشتر است. امیدوارم در قبال مسئولیت سنگینی که از ناحیه عضویت در شورای نگهبان بر دوش بنده نهاده شده است، خدای متعال خودش ما را در این امر کمک کند.
و کلام آخر.
کلام آخر اینکه خدایا، ما را به آن راهی که رضای تو در آن است هدایت کن. خدایا، خیلی از جوانها و بزرگان، خونشان را مخلصانه و صادقانه پای این شجره طیبه جمهوری اسلامی نثار کردند، به ما توفیق پاسداری از این خونها و توفیق ادامه راه این شهیدان بزرگوار را عطا بفرما. خدایا به ما خلوص در عمل عطا بفرما چراکه ارزش عمل به خالصانه بودن آن ست.
از این که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
بنده هم از شما سپاسگزارم.