تفکر و عبرت درباره فتنه 88 - بصیرت، شرط لازم و غیر کافی
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای، به مدت 10 روز، گزیدهای از بیانات معظمله را که در شش ماه اخیر بیان شده است، به منظور بررسی درسها و عبرتها و تدبر بیشتر در فتنه سال گذشته، بازنشر میکند.
نهمین بخش از ویژهنامه تفکر و عبرت، به بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان و دانشجویان قم میپردازد. ایشان در این دیدار، به تعریف مفهوم بصیرت از نگاه حضرت امیرالمؤمنین(ع) پرداختند و آن را شرطی لازم برای تشخیص صحیح قضایا دانستند اما در عین حال تاکید کردند که داشتن بصیرت در حوادث، به خودی خود، کافی نیست. حضرت آیتالله خامنهای، در ادامه سخنانشان به بررسی دلایل گمراهی افرادی پرداختند که در وقایع سال گذشته شناخت لازم را داشتند اما بر خلاف دریافت خود عمل کردند.
در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بىبصیرتى عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛(نهجالبلاغه، خطبهى 103) فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.
... خوب، یک نکتهاى در اینجا وجود دارد: گاهى بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافى براى موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملى وجود دارد:
یکىاش مسئلهى نبود عزم و اراده است. بعضىها حقایقى را میدانند، اما براى اقدام تصمیم نمیگیرند؛ براى اظهار تصمیم نمیگیرند؛ براى ایستادن در موضع حق و دفاع از حق تصمیم نمیگیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللى دارد:
گاهى عافیتطلبى است،
گاهى تنزهطلبى است،
گاهى هواى نفس است،
گاهى شهوات است،
گاهى ملاحظهى منافع شخصى خود است،
گاهى لجاجت است. یک حرفى را زده است، میخواهد پاى این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: «لعن اللَّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت.
افرادى هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیرىهاى مخالف، جهتگیرىهاى دشمن. خیلى از این کسانى که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزى به شکل افراطى انقلابى بودند؛ اما یک روز شما مىبینید درست در نقطهى مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است:
هویهاى نفسانى، شهوات نفسانى، غرق شدن در مطالبات مادى.
عامل اصلى اینها هم: غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛
اینها موجب میشود که بکلى صد و هشتاد درجه جهتگیرىشان عوض شود.
...من میخواهم به شما جوانها عرض کنم؛ شما براى اینکه ایران اسلامى را بسازید، یعنى هم ملت و میهن عزیز و تاریختان را سربلند کنید، هم وظیفهى خودتان را در مقابل اسلامِ باعظمت انجام دهید - که امروز اگر کسى براى سربلندى ایران اسلامى تلاش کند، هم به میهن خود، به ملت خود، به تاریخ خود خدمت کرده است، هم به اسلام عزیز که مایهى نجات بشریت است، خدمت کرده - باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، باید در صحنه باشید، باید بصیرت را محور کار خودتان قرار دهید. مواظب باشید دچار بىبصیرتى نشوید.